شاید بزرگترین مشکل دنیای امروز همین خودخواهی بی حد و حصری است که سر تا پای مردم را گرفته است. همه به دنبال این هستند که سود را در رنج و ضرر بقیه بهدست آورند. سریعترین راه برای پولدار شدن را انتخاب میکنند و فریب دادن مردم بیگناه بخش عادیای از کارشان میشود. من خیلی اهمیت میدهم سومین کار جی بلکسون در مقام نویسنده و کارگردان بوده است که در سال ۲۰۲۰ به نمایش درآمد. من خیلی اهمیت میدهم فیلمی است در ژانر تریلر و کمدی سیاه که به یکی از اشکالات اساسی سیستم قضایی در امریکا میپردازد. بازیگرانی که در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند شامل رزمند پایک، پیتر دینکلیج، آیزا گونزالس و دایان ویست میشود. این فیلم توانست امتیاز ۸۱ از ۱۰۰ را از سایت رات تومیتوز بدست آورد.
خلاصۀ داستان
مارلا گریسون (با بازی رزمند پایک) با کلاهبرداری، سیستم قضایی را متقاعد میکند تا سرپرستی افراد مسن را به او بدهند تا به خوبی از آنان محافظت کند. در واقع او به سادگی کنترل تمامی اموال و داراییهای مشتریانش را به عهده میگیرد و علاوه بر اینکه آنان را در یک مرکز سالمندان گرانقیمت زندانی میکند، تمامی اموالشان را به حراج میگذارد. در این بازی کثیف پُرسود، او به همراه همکار و معشوقهاش فرن (با بازی آیزا گونزالس) به دنبال شکار طعمهای چرب و نرم به نام جنیفر پترسون (با بازی دایان ویست) میروند اما این انتخاب، روزگار باثبات آنان را نابود میکند.
نگاه کنایی
کنایهای آشکار در نام فیلم وجود دارد. مارلا،که فیلم با تکگویی او بر روی تصویر شروع میشود، خودش را برندهای معرفی میکند که نمیخواهد در دنیای برهها بماند. او خودش را یک شیر درنده معرفی میکند که تنها یک هدف دارد؛ پول. در یکی از تلخترین لحظههای فیلم مارلا در دادگاه علیه اتهامات فرزند یکی از مشتریانش میگوید: «من خیلی اهمیت میدهم آقای قاضی، این شغله منه.» گویی هیچ عذاب وجدانی برای مارلا وجود ندارد. مارلا اهمیت میدهد، اما به چه چیزی؟ به سالمندان یا به پولشان؟
من خیلی اهمیت میدهم لحنی کمیک و در عین حال ترسناک دارد. ترسناک از این نظر که پلیدیها در دنیای امروز بیش از هر زمان دیگری رایج شده است. تلخی فیلم از همین نکته ناشی میشود. جامعۀ امریکا با سرعتی باورنکردنی به سوی پول بیشتر حرکت میکند. سرمایهداری نهتنها مصرفگرایی را رواج داده است، بلکه مردم را هم به کالایی مصرفی تبدیل کرده است. وقتی یکی از مشتریان مسن مارلا میمیرد او تنها تاسف میخورد که چرا اینقدر زود مرده است.
بازیگران
بازی رزمند پایک و پیتر دینکلیج از نکات قابل توجه فیلم هستند. هرچند تا حدی بازی دینکلیج کلیشهای میشود اما ظاهر شدن او در نقش یک رئیس مافیای روسی یکی از ایدههای جذاب این فیلم بوده است. پایک هم در نقش زنی که به هیچ عنوان از مردها شکست نمیخورد و اساسا در هیچ رقابتی کوتاه نمیآید، درست همان است که انتظار داشتهایم. بدون شک بعد از دختر گمشدۀ فینچر، این بهترین بازی پایک محسوب میشود.
من خیلی اهمیت میدهم از ریتم بالایی برخوردار است. رویدادها در فیلم به سرعت می گذرند و کارگردان بهندرت بر صحنهای خاص تاکید میکند. به طور مثال یکی از دلهرهآورترین لحظات فیلم رویارویی مارلا و رومن لینوف است که در مکانی دورافتاده اتفاق میافتد. سیاهی شب بر همه چیز سایه انداخته و نور قرمز فضا را دو تیکه کرده است. من خیلی اهمیت میدهم فیلمی است در نکوهش همین نگاه پول پرستانۀ امریکای قرن بیست و یک.
نظرات کاربران
نظرات کاربران