بسیار پیش میآید که شهرت شاعر یا نویسندهای از این جهت برای مخاطب دوچندان میشود که شغل اصلی آن هنرمند چیزی به جز شعرسرایی یا نوشتن بوده است. اگرچه بهتر است بگوییم شغل فرعیاش. شاید علت این ذوق بیاندازهای که برای چنین هنرمندانی داریم به ناخوداگاهی سرکوب شده برمیگردد، رویایی که هریک ما می توانیم آن را دنبال کنیم. استعدادی که میتواند به یکباره شکوفا شود و زندگی را زیر و رو کند. پترسون یکی از تحسینشدهترین فیلمهای جیم جارموش در چند سال اخیر است که در سال ۲۰۱۶ با بازی آدام درایور و گلشیفته فراهانی در جشنوارۀ کن به نمایش درآمد. این فیلم یکی از نامزدهای دریافت جایزۀ نخل طلای کن بود. پترسون را نه میتوان یک درام و نه میتوان یک کمدی یا حتی یک فیلم تماماً شاعرانه دانست. پترسون جهان همیشگی جیم جارموش است. این فیلم توانست امتیاز ۹۶ از ۱۰۰ را از سایت راتن تومیتوز از آن خود کند.
خلاصۀ داستان
پترسون داستان راننده اتوبوسی شاعر به نام پترسون (با بازی آدام درایور) است که در شهر پترسون نیوجرسی، به همراه همسر خانهدارش لورا (با بازی گلشیفته فراهانی) زندگی میکند. پترسون که ستایشکنندۀ ویلیام کارلوس ویلیام شاعر است، شعرهایی بدون قافیه میگوید و آنان را در دفترچه یادداشتی که به همراه دارد ثبت میکند. از طرفی لورا که رویای راه اندازی تجارت کیک فنجوی دارد، تمام روز در خانه است و هنرمندانه همه چیز را رنگ کرده و ذوق هنریاش را تا خریدن یک گیتار سیاه و سفید هم دنبال میکند. لورا جدای از دل مشغولیهای خودش، تنها یک خواهش از پترسون دارد: «لطفا از دفترچه شعرهایت یک کپی بگیر.»
جهانِ جیم جارموش
جهان جیم جارموش در پترسون را تا حد زیادی میتوان با فیلم قبلیاش یعنی تنها عاشقان زنده ماندند مقایسه کرد. خلق جهانی آرام و بیسر و صدا که در عمق شهرهایی صنعتی -با کارخانههای تعطیل شده- شکل گرفتهاند. بهترین مکان برای هنرمندی که در جست و جوی تعالی روح خودش است. بازی آدام درایور در نقش پترسون گواه چنین موضوعی است. معصومیت، آرامش و در صلح بودن از تمامی حرکات او درک میشود. او اغلب به کنار آبشار شهر میرود و در آرامش شعرهایش را میسراید. جالبتر میشود اگر بدانیم که او پیش از راننده شدن، در ارتش خدمت کرده است.
جارموش بیآنکه بخواهد فیلمش را در دستهبندی خاصی بگنجاند، راه منحصر به فرد خودش را انتخاب میکند. دنیایی که قهرمانش آشکارا از تکنولوژی پرهیز میکند. تلفن همراه ندارد و همیشه با یک خودکار و دفترچه کار میکند. با اینکه ماشین دارد، همیشه پیاده به محل کارش میرود و پیاده برمیگردد. آیا جهانی که در آن همه چیز مهیا میشود تا زیباترین و عمیقترین کارهای هنری خلق شوند همان دغدغۀ همیشگی جارموش نیست؟ دغدغهای که او در فیلم قبلیاش در کسوت موسیقیدانی خونآشام و شهر طنجه در پی آن بود. آیا حضور گلشیفته فراهانی و اضافه کردن زمینهای پارسی، همان کارکرد را ندارد؟
کارگردانی
در شکل کارگردانی هم جارموش کاملا منطبق با لحن درون فیلمش عمل میکند. استفاده از نماهایی ساکن و عدم حرکت دوربین تا آنجا که بخواهد حرف جدیدی را بزند. نماها با تامل زیادی به آرامی به سیاهی فید میشوند و در جایجای فیلم تصاویر به روی هم دیزالو. پترسون را میتوان جهانی شاعرانه دانست که ردپایی از طنز همیشگی جارموش هم در آن دیده میشود. فیلمی کامل که از ذره ذرۀ آن میتوان لذت برد.
نظرات کاربران
نظرات کاربران