بعضی وقتها دونفر بدون آنکه به خوبی همدیگر را بشناسد ازدواج میکنند و تازه مشکلاتشان شروع میشود. بعضی وقتها دو نفر به ظاهر خیلی همدیگر را میشناسند و وقتی ازدواج میکنند میفهمند درچه باطلاقی فرو رفتهاند و این چه بسا از وضعیت قبلی صدها بار بدتر است. البته اشتباه نکنید بیحسی موضعی اصلا در مورد مشکلات زوجهای تازه ازدواج کرده نیست. این موضوع تنها بهانهای است برای ادامۀ داستان. بیحسی موضعی ساختۀ حسین مهکام که چهارمین فیلم او است، در همان وهلۀ اول مخاطب را به یاد کارهای پیشین مهکام با کاهانی میاندازد. از بازیگران مطرح این فیلم میتوان به حبیب رضایی، پارسا پیروزفر، باران کوثری، حسن معجونی و سهیل مستجابیان اشاره کرد. این فیلم اولین بار در جشنوارۀ جهانی فجر در سال ۹۸ به روی پرده رفته است.
خلاصۀ داستان
جلال (با بازی حبیب رضایی) وقتی به خانه میرسد متوجه میشود که خواهرش ماری (با بازی باران کوثری) بدون اطلاع قبلی با مرد پولداری به نام شاهرخ (با بازی پارسا پیروزفر) ازدواج کرده است. شاهرخ قرار است به این دونفر کمک کند تا خانۀ پدریشان را نجات دهند اما جلال که بدنبال فرصتی است تا خود نمایی کند، از خانه بیرون میزند و داستانهای بی سر و ته این جماعت مضحک تازه شروع میشود.
شباهت با فیلمهای کاهانی
حسین مهکام در مصاحبهای عنوان داشت که این فیلمنامه را سال ۹۲ نوشته بود و از همین حیث میتوان فضای آن را در ادامۀ کارهای قبلی او و کاهانی دانست. ترکیب بازیگران و شکل داستانی این فیلم مخاطب را به یاد اسب حیوان نجیبی است میاندازد. کارگردانی حسین مهکام بسیار ساده است. دوربین روی دستی که از آغاز شب به دنبال شخصیتهایی که گویی در یک خلصۀ زمانی زندگی میکنند، حرکت میکند و با آنان همراه میشود. آدمها در این فیلم به جرات با آنچه که در متن جامعه میبینیم تفاوت دارند اما از سیارهای دیگر هم نیامدهاند.
هجو بزرگ
مهمترین جلوۀ بیحسی موضعی را میتوان خلق فضایی کمدی عنوان کرد که در اتمسفری از جامعۀ امروزی همه چیز به یک هجو بزرگ تبدیل میشود. هجوی از آدمهایی که گویی دلیل بهتری برای گذران زمان ندارند، ترجیح میدهند کنار هم دیگر بمانند و از ماجرایی به ماجرایی دیگر بروند. در یکی از خندهدارترین صحنههای فیلم در حالی که جلال به همراه دوستانش به طرف بیمارستان در حرکت است تا به سراغ شاهرخ سکته کرده بروند، پیشنهاد خوردن آب طالبی میدهد. آنان میروند و حتی یک لیوان آب طالبی هم برای ماری میخرند. این حجم از بیخیالی مخاطب را به یاد همان دیالوگ باران کوثری در اسب حیوان نجیبی است میاندازد که وسط آن همه بدبختی میگوید: «بریم شمال.»
بازیگران
بازیها در بیحسی موضعی کاملا متناسب با آنچیزی است که میبینیم. حضور حبیب رضایی، باران کوثری و پارسا پیروزفر بهترین انتخابهای ممکن برای چنین نقشهایی است. حضور بازیگر نوظهوری همچون سهیل مستجابیان هم از دیگر نکات فیلم است. در کل میتوان بازیها را یک دست دانست. یکی از خندهدارترین لحظات فیلم شنیدن صدای محمد بهرانی به عنوان گزارشگر فوتبال است که مدام نام بازیکنان فوتبال را با هیجان تکرار میکند.
فیلمبرداری
در آخر میتوان به فیلمبرداری علی تبریزی اشاره کرد که پر از رنگهای سرد و گرم دلنشینی است که در سرتاسر فیلم تکرار میشود. غلظتی که متناسب با سطح اغراق درون فیلم است. کاش میشد یک شب تا صبح را مانند همۀ آدمهای این فیلم در یک بی حسی موضعی به سر برد و فارغ از همه چیز رقصید و سیگار کشید.
نظرات کاربران
نظرات کاربران