بدون شک بسیاری از ما در زندگی ممکن است لحظهای را تجربه کنیم که از خود بپرسیم آیا این زندگی ارزشش را داشته یا نه؟ آیا در این دریای پُرتلاطم زندگی، به جزیرۀ ابدی آرامشمان رسیدهایم؟ واندر ویل وودی آلن در وهلۀ اول مخاطب را به یاد نمایشنامههای چخوف و شخصیتهایی میاندازد که خودشان را در زندگی گم کردهاند. این فیلم که متاسفانه در زمرۀ آثار کم فروغ چندسالۀ اخیر وودی آلن قرار میگیرد، درامی تلخ محصول سال ۲۰۱۷ است که بازیگران شناخته شدهای چون کیت وینسلت، جاستین تیمبرلیک، جونو تیمپل و جیم بلوشی در آن به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم علیرغم ناکامیهایش درگیشه و جذب نظر منتقدان، اما نکتهای در خور توجه دارد؛ حضور ویتوریو استورارو در مقام مدیر فیلمبردار.
خلاصۀ داستان
واندر ویل داستان خانوادهای از هم پاشیده است که در ظاهر همه چیز به شکل دیگری است. دختر هامپتی رانل که با یک گنگستر ازدواج کرده پا به فرار گذاشته و به پدرش پناه آورده است. پدری که حال با زنی دیگر ازدواج کرده و در جزیرۀ کنی آیلند در شهربازی بزرگی مشغول به کار است، و همانجا هم زندگی میکند. جینی رانل با بازی کیت وینسلت در ابتدا برخلاف مخالف هامپتی به دختر پناه میدهد، اما رفتهرفته مسیر داستان این دو را مقابل هم قرار میدهد. به نوعی که دختر جوان بدون آنکه بداند، درصدد ربودن معشوقۀ جینی برمیآید و جزیرۀ ابدی آرامشش را از او میگیرد.
واندر ویل بسیار تحت تاثیر نمایشنامۀ شاهکار یوجیل اونیل یعنی عزا برازندۀ الکترا است نوشته شده. این ایده که شخصیتها معنای زندگیشان را به یکباره از دست دادهاند و با توسل به دیگری سعی دارند تا این سردرگمی در زندگیشان را بهبود ببخشند کاملا از نمایشنامۀ اونیل مشتق شده.
وودی آلن اما با هوشمندی، همان لحنی را که دوست دارد به کار داده است. داستان را به دهۀ پنجاه میلادی برده، در تابستان روایت میشود و همهچیز در شهربازی اتفاق میافتد. نکتهای که حضور ویتوریو استورارو را پررنگتر میکند. وودی آلن فیلمش را سراسر غرق در رنگ و نور کرده است. رنگهایی گرم و پرغلظت. هرچه داستان رو به پایان و فرا رسیدن پاییز میرود حضور رنگهای سرد بیشتر و بیشتر میشود. رنگ در این فیلم کاملا منطبق به حالات روانی شخصیتها بوده و بسیار بیانی است. به نوعی که در پایان فیلم وقتی سقوط کامل جینی رخ میدهد به یکباره غلظت رنگها از بین میرود و همه چیز به یک وضعیت خاکستری و مرده بدل میشود. زندگی بیفروغی که راه فراری از آن وجود ندارد.
بازیگران
از نقطهنظر بازیها، بدون شک کیت وینسلت وزنۀ سنگینتری نسبت به بقیه دارد. بازی او در نقش جینی، زنی میانسال که تلاش دارد زیباییهای دورۀ جوانیاش را دوباره بازیابد بینقص و بهیادماندنی است. اگرچه وودی آلن با شکل روایتش دیوار چهارم میان فیلم و مخاطب را برداشته و اجازۀ همزادپنداری با شخصیتها را از ما گرفته، اما این قضیه، ذرهای بر کیفیت بازیها تاثیر نگذاشته است. اگرچه بازی جیم بلوشی کمی اغراق شده به نظر میرسد اما جونو تیمپل و جاستین تیمبرلیک همانی که باید هستند.
وودی آلن عادت دارد تا در تلخترین داستانهایش هم رگههایی از کمدی و کنایی بودن صحنهها را نگه دارد. همین کمیک بودن، باعث شده است تا تلخی داستان بیشتر شود. یعنی مخاطب درحالی که سرنوشت محتوم این آدمها را تماشا میکند، افسوس بخورد و برایشان دلسوزی کند. واندر ویل اگرچه از بهترینهای وودی آلن محسوب نمیشود اما ادامهدهندۀ همان مسیری است که او با زنی دیگر و سپتامبر در دهۀ هشتاد شروع کرده بود.
فیلمی ست زیبا . آفرین بر وودی
متاسفانه دیده نشد و در هیاهوی الکی ، محو شد .
زنان میانسال شکست خورده ، همواره قابل ترحم هستند .