گویا ماجرای سیاهپوستان در جهان تمامی ندارد. جدال بر سر رنگِ پوست و نژاد، سالهاست جهان به اصطلاح مدرن را در کام خود فرو برده است و هرازگاهی در گوشه و کنار دنیا، تفکرات نژادپرستانه و تبعیضآمیز، قربانی میگیرد. این مسئله اما در آمریکا اهمیت ویژهای داراست و اگر اثری هنری به آن بپردازد، حتی بیش از آن چیزی که لیاقتش را دارد مورد تشویق و توجه قرار میگیرد. یکشب در میامی( One Night in Miami) که با کارگردانی رجینا کینگ، لقب اولین فیلم یک کارگردان زن آفریقایی-آمریکایی در جشنوارۀ ونیز را بدست آورده، با نگاهی خلاقانه به جنبش سیاهپوستان در دهه ۶۰ میلادی، بار دیگر با طرح مسئله تبعیضِ نژادی، در کانون توجه منتقدان قرار میگیرد.
همانطور که اشاره شد، یکشب در میامی وضعیت خوبی در میان منتقدان دارد و امتیاز بالای آن در سایتهای رتبهبندی فیلم نیز بر این ادعا، مُهر تأیید میزند. این فیلم با امتیاز ۷/۲ از آیامدیبی توانسته نظر مثبت ۹۸ درصد منتقدان راتن تومیتوز را جلب کند و با نگاهی به امتیاز ۸۳ سایت متاکریتیک به آن، میتوان فیلم یکشب در میامی را در لیست فیلمهایی که باید دید قرار داد. پیشبینیها حاکی از این است که بیشک میتوان این فیلم را یکی از شانسهای اصلی در تمام جشنوارههای معتبر سینمایی دانست.
خلاصۀ داستان
محمدعلی کلی که با شکست سانی لیستون و کسب عنوان قهرمانی، در آغاز مسیر تبدیل شدن به بهترین بوکسور تاریخ قرار گرفته، در جشن قهرمانی خود با مالکوم ایکس، جیم بروان و سم کوک همراه میشود. تمام این شخصیتهای سیاه پوست که به نوعی در مبارزات اجتماعی سیاه پوستان نقش دارند، در یک شبنشینی کنار یکدیگر قرار میگیرند و با رد و بدل شدن صحبتهای میان آنهاست که زوایای پنهان مبارزاتشان آشکار میشود. کمپ پاورز فیلمنامۀ یکشب در میامی را بر اساس نمایشنامهای از خود نوشته و سیاق نوشتار آن، از درک کامل اتفاقات و فضای حاکم بر آن حکایت میکند. پاورز در سال ۲۰۲۰، انیمیشن موفق روح را نیز به صورت مشترک کارگردانی کرده است.
کارگردانی
فضای بستۀ فیلم و لوکیشن محدود آن، اگرچه کار را برای بازیگران و کارگردان سخت میکند، اما استفادۀ درست از جزئیات صحنه و میزانسنهای تئاتری، میتواند به آشکار شدن تواناییهای خلاقانه رجینا کینگ در امر کارگردانی کمک بسیاری کند. از بازی واقعگرایانه بازیگران یکشب در میامی هم نمیشود گذشت که با ظرافت تمام، بار لحظات احساسی فیلم را به دوش میکشند. این فیلم روایت دقیق تاریخی آن شب و ملاقات این چهار انسان نیست و بیشتر در ذهن فیلمنامهنویس و کارگردان ساخته میشود، اما آنها تلاش کردهاند مخاطب را بیشتر از واقعیت تاریخی با احساس و روح حاکم بر آن شب خاطرهانگیز همراه سازند.
عدالت برای همه
مالکوم ایکس و سم کوک یک سال بعد از این شب به قتل میرسند تا ثابت شود تبعیض نژادی هنوز به پایان نرسیده است. میشود در کشوری رئیسجمهور سیاهپوست باشد، اما نگاه نژادپرستانه، هزاران انسان شبیه به او را قربانی کند. یکشب در میامی در تلاش است تا با در کنار هم قرار دادن این چهارنفر، از ظهور قدرت سیاه سخن بگوید. قدرتی که در تلاش است، عدالت را در تمام جوامع بشری برای همۀ رنگینپوستان، به ارمغان بیاورد اما این زخم کهنه گویا قصد خوب شدن ندارد و همواره کسانی هستند تا برای رسیدن به اهداف خود، نمک بر آن بپاشند.
نظرات کاربران
نظرات کاربران