در زمانهای که سینما بیشتر از همیشه به سمت سرگرمی پیش میرود و از آثار فیلمسازان دغدهمند، روزبهروز کمتر میشود باید حضور افرادی چون کلویی ژائو را به فال نیک گرفت؛ فیلمسازی با ایدههای جسورانه و نگاهی برنده که توام با روایتی خشک، تبدیل به آثاری اندیشمند میشود که کمترین تلاشی برای سرگرم کردن مخاطب ندارد و همۀ هم و غمش به تصویر کشیدن مسائل جدی با نگاه شاعرانۀ مختص به خود است. سرزمین آوارهها قطعا از مهمترین آثار شاخص امسال و البته سالهای اخیر است که بعد از کسب شیر طلایی جشنوارۀ ونیز، حال از شانس بالایی برای کسب جوایز اسکار در بخشهای مختلف از جمله بازیگری برخوردار است.
خلاصۀ داستان
سرزمین آوارهها براساس رمانی به همین نام، نوشته جسیکا برودر ساخته شده است که روایتگر زندگی فرن، زنی میانسال است که بعد از مرگ همسر و تعطیلی معادن گچ و بیکاری ناشی از آن، زندگی خانه بهدوشی را در پیش میگیرد و به دنبال کار به نقاط مختلف ایالاتمتحده سفر میکند و با افراد مختلف آشنا میشود که تجربههای متفاوتی را به دنبال دارد.
نقاط قوت
نگاه درام/مستند ژائو به این قصه که در ادامۀ آثار پیشین او، و البته نشات گرفته از قلم جسیکا برودر است، غنا و قوت شگفتانگیزی به اثر بخشیده است و باعث شده فیلم در راه خود و بدون شعار قدم بردارد. برای تشریح این نگاه باید به نوع انتخابهای ژائو توجه کرد از جمله انتخاب فرانسیس مک دورمند برای نقش اصلی فیلم؛ مک دورمند با شمایل یک زن رنجدیده و جسور غربی و با توجه به جزئیات نقش، به خوبی از عهدۀ این نقش چالشبرانگیز برآمده به گونهای که تصور شخص دیگری به جای او بسیار دور از ذهن است. و همینطور در ادامه این نوع نگاه باید به دوربین دقیق و البته موسیقی عالی اودیکو اناودی اشاره کرد که فیلم را به سطحی چشمگیر رسانده است.
انتخاب چنین قصهای برای بازگو کردن، نیازمند به همزیستی و تجربۀ این نوع از زندگی است و آشنایی با دنیای ذهنی این افراد، لازمۀ اصلی کار خواهد بود، که به خوبی این زیستن و آشنایی را در بافت اثر و البته بازی مک دورمند میتوان مشاهده کرد. سکانس پایانی فیلم به طرز چشمگیری تاثیرگذار است و بیرون آمدن فرن از خانه و رفتن او به سوی کویری خشک، به خوبی برای مخاطبی که با او در همۀ این مسیر همراه بوده، قابل درک خواهد بود و باعث ماندگاری فیلم در ذهن میشود.
در پایان باید گفت سرزمین آوارهها برخلاف آثار اخیر هالیوود و به دور از زرق و برق و قصهای هیجانانگیز فاتنزی بوده، و صرفا به دنبال درمیان گذاشتن یک نوع نگاه و زندگی است که کمتر کسی به آن اندیشیده است و این همان دلیلی است که باید به تماشای فیلم نشست تا زیستن به گونهای دیگر را تجربه کرد.
نظرات کاربران
نظرات کاربران