این شهر چه بلایی به سرش آمده؟ یا دود میبینی یا خاکستر. این دو جمله تبلیغی است که دولت هند، همۀ سینماگران را به پخش آن در ابتدای فیلم مجبور کردهاست تا به نوعی فرهنگسازی کند و تاثیرگذار باشد. در فیلم پنجاب معلق این تبلیغ معنایی استعاری میگیرد و با ادامۀ فیلم درهم میآمیزد زیرا فیلم با پرده برداشتن از وضع جامعه در رابطه با مواد مخدر، سیلی محکمتری به مخاطب میزند. این فیلم قبل از اکران به علت گریم متفاوت دو نفر از ستارگان فیلم و اشارات مستقیم به زندگی خواننده مشهور رپ آن سالها، مورد توجه بسیاری قرار گرفت. پس از اکران نیز به دلیل داستان جذاب و گیرایش توانست بهخوبی دیده شود. امتیاز ۷.۸ در آیامدیبی و جایزۀ بهترین بازیگر مرد و زن جشنواره فیلمفیر (معتبرترین جشنواره سینمایی هند) در سال ۲۰۱۶ نصیب این فیلم به یادماندنی شد.
خلاصۀ داستان
فیلم با چهار داستان مجزا شروع میشود و به تدریج آنها را به هم وصل میکند. داستان با پرتاب بسته سهکیلویی مواد مخدر از پاکستان به پنجاب در شمال هند شروع میشود. دختر کارگری به صورت تصادفی آن را پیدا میکند و میدزدد، هنگامی که ارزش مالی آن را میفهمد تصمیم به فروش آن میگیرد. تامی سینگ خوانندۀ رپ مشهوری است که مسخ شهرت و محبوبیتی شده که در بین مردم پیدا کرده است. او معتاد به مواد مخدر است و هر روز بیشتر در خود گم میشود تا جایی که در حال از دست دادن معنای زندگیاش است. داستان سوم داستان پلیس جوان و رشوهخواریست که مسئولیت خانوادهاش را بر عهده دارد و اعتیاد برادرش او را پریشان کرده است. چهارمین شخصیت داستان، زنی دکتر است که از دستان پشت پرده این وضعیت موجود در جامعه خبردار است و در پی جمع کردن مدرک بر علیه آنهاست.
یک اثر هنری تمام عیار
مانند تکبیت یا جملهای غنی که در ابتدای داستانهای اسطورهای و قدیمی گفته میشود؛ در تیتراژ و با تدوین هنرمندانه و موسیقی کوبنده و تندش نیز، فیلم تمام حرفش را میزند اما از آنجا که مخاطب و تاثیر داستانگویی در او را به خوبی میشناسد شروع به گفتن قصههایی میکند که همسو با جمله گرانبهای ابتدایی اوست. اولین چیزی که از شخصیت تامی سینگ میشنویم کلمۀ گبرو (معادل با کلمۀ جوانمرد) است. تصویر توهمی که تامی از خود ساخته اما هنگامی که انعکاس خود را در جایی میبیند واقعیت به شکل خودش در مقابلش ظاهر میشود. فیلمنامه با چنین استعارههایی در فیلم ثابت میکند که پادشاه حکومتی است که با مهارت تمام قدرتش را در بین مقربانش مانند تدوین ، فیلمبرداری و نورپردازی تقسیم کرده است. برقراری تعادل در سفیدی و سیاهی جامعه به همان صورت که دیده میشود هر چه بیشتر فیلم پنجاب معلق را به واقعیت نزدیک میکند. اتفاقات داستان نیز روابط علت و معلول فیلمهای تجاری را نقض میکند و تاکید بیشتری بر بیاعتنایی دنیا نسبت به انسانها میکند. تنها رابطه علت و معلولی که در فیلم میبینیم تاثیرگذاری افراد در زندگی و آیندۀ یکدیگر به صورت مستقیم و غیرمستقیم است. اصولا تدوین در فیلمهای اپیزودیک از همه بیشتر به چشم میآید و در این فیلم نیز نماها براساس فلسفۀ اصلی فیلم به یکدیگر وصل میشوند. در چنین فیلم واقعگرایی، موسیقی نقش بیشتری در فضاسازی و انتقال احساسات زیرمتنی فیلم دارد. همانگونه که فیلم با یک موسیقی سطحی و نازلترین نوع شعر شروع میشود و با قطعه یک دختر در نیمۀ دوم فیلم، ارزش وجودی مردم و فرهنگ غنی پنجاب را گردگیری میکند و به نمایش میگذارد.
جهانشمولی تنیده در متن
درامی که مشکلات اصلی جامعه را با زبانی مستقیم و معترض بازگو میکند از ژانرهای مورد علاقه مخاطبان سطح بالای هند است که در فیلم پنجاب معلق با طنزی سیاه به دل مخاطبان عام نیز راه پیدا میکند. اما نکتهای که پنجاب معلق را برای مخاطبان جهانی جذابتر میکند؛ انگشت اشارهای است که همزمان به سمت دولت و مردم گرفته شده و دیالوگی است که حاکی از وجود این وضعیت در تمام جوامع است : «پنجاب شبیه مکزیک شده است». مخاطبان پی میبرند که این فیلم داستان غضنفری است که میتواند در هر جامعهای وجود داشته باشد و تنها اسمش فرق کند.
نظرات کاربران
نظرات کاربران