ژانر عاشقانه و تکریم عشق رمانتیک، محبوبترین ژانر سینمای هند در سالهای بسیاری بوده و هست اما کارگردانان معدودی بودهاند که توانسته عشقهایی جاویدان را خلق کنند. یاش چوپرا در این زمینه سابقۀ خوبی داشت و در طول فعالیت هنریاش تنها اصرار بر نمایش عشق داشت و همچون شخصیتهایش به عشق و کاری که انجام میداد بیش از هر چیز ایمان داشت. موفقیتهای گیشه، این ادعای پنهان او را ثابت میکند. وییر-زارا از جمله داستانهای عاشقانه یاش چوپراست که در بین مردم، هم ردۀ لیلی و مجنون یا رومئو ژولیت شناخته میشود. این فیلم نیز هم در جشنوارههای کشور هند و هم در گیشه بسیار موفق عمل کرد و امتیاز ۷.۸ در سایت آیامدیبی بعد از گذشت شانزده سال محبوبیت این فیلم در نزد مخاطبان را نشان میدهد.
خلاصۀ داستان
زارا یا زهرا حیاتخان دختری پاکستانی است که میخواهد آخرین وصیت مادربزرگ خود که زنی هندوستانی بود را به جا بیاورد و خاکستر او را در رودخانه گنگ به آب بسپارد. از آنجا که با تعصبات مذهبی-سیاسی خانواده خود آشنا بود بدون اجازه آنها راهی هندوستان میشود. در هند اتوبوسش تصادف میکند و یک گروه نجات مسافران را نجات میدهد. وییر پراتابسینگ که از داستان زهرا خبردار میشود، تصمیم میگیرد به او کمک کند. در این بین به او علاقمند میشود اما هنگام بدرقه در ایستگاه قطار متوجه میشود که زهرا نامزد کرده است اما باز هم به عشقش اعتراف میکند و اینبار زهراست که پس از مدتی میفهمد که دلش را در هند جا گذاشته است.
همه چیز زیر سایۀ عشق
یاش چوپرا بیشتر شاعر است تا کارگردان ادبیاتی که برای شخصیتهایش به کار میبرد، مرزها را از سر میگذراند و مستقیم به دل مخاطب مینشیند. داستانهای او ممکن است گاهی دربارۀ قشر مرفه جامعه باشد اما نگاهش به آنها مانند نگاه به مردم عام است. در واقع رفاه اقتصادیشان زمینه را برای رسالت مهم عاشقشدن فراهم میکند. در واقع او انسان مدرنی است که با توجه به حساسیتهای اعتقادی و وطنپرستی مردمش، انسان و صلح را والاترین ارزش بشر میداند. یاش چوپرا از امکانات سینمایی و یا استعارههای تصویری بهره میگیرد تا هرچه بیشتر احساس را به قاب بکشاند اما قویترین ابزار او بعد از دیالوگ، موسیقی پرشور فیلم است مانند قطعۀ برای تو که در تمام فیلم به صورت موسیقی پسزمینه قرار دارد و در انتها به احترام آن و شعر فاخری که دارد قابها و بازیگران هرچه ساکنتر دیده میشوند.
این کارگردان آنقدر شیفته عشق و جادویش بود که در این فیلم نیز ارجاعاتی در قالب یک قاب یا دیالوگ و حتی ملودیای به دیگر فیلمهای عاشقانهاش میدهد تا بار دیگر بر نیروی شفابخش عشق تاکید ورزد. تمامی شخصیتها با زبان بدن و ادبیاتی که دارند کمی از زمینی بودن جدا شده و آسمانی میشوند زیرا که قالب شاعرانه فیلم برای کاملشدن به آنها در این شمایل نیاز دارد. داستان عشق دو انسان و موانع سر راهشان داستانی قدیمی است که اینبار یاش چوپرا با رابطۀ فرهنگی-تاریخی هندوستان و پاکستان با همه تبعاتش بیان میکند. با اصرارش بر صلح و مهربانی مردم عام این دو کشور، شخصیتهایی چون احمدذاکر و رضا شیرازی را نیز نشان میدهد که مانع جاریشدن عطوفت بین این دو ملت هستند. شکوه و تاثیرگذاری درد جدایی وییر و زهرا یادآور درد جدایی پاکستان از هند است و شاید بهتوان گفت فیلم عطش و خواست برای وصال این دو فرد را به این دلیل در دل مخاطب به وجود میآورد تا بتواند آتش صلح و محبت را نیز برای آشتی این دو کشور روشن کند.
نظرات کاربران
نظرات کاربران