در طول تاریخ بسیاری از ملتها به دلیل منافع دیگران تاریکترین دوران خود را سپری کردهاند. بعضی از این ملتها توانستند از این تاریکی بیرون بیایند و بعضی هنوز در تاریکی هستند. تقسیم یک کشور به نیمۀ شرقی و غربی و یا شمالی و جنوبی، تنها یک هدف دارد و آن هم بازیچه قرار دادن زندگی میلیونها انسان برای یک تفکر پوسیده است. تفکری که زیباییها را از زندگی سلب میکند، تا نشان دهد تا چه اندازه میتواند نفوذ داشته باشد. خداحافظ لنین یک کمدی/درام است از روزهایی است که آلمان، بار دیگر متحد گشت و مرزهای بیمعنای ایدئولوژی را از میان برداشت. خداحافظ لنین ساختۀ ولفگانگ بکر است که بازیگران مشهوری همچون: دانیل برول، کاترین زاس و چولپن خاماتووا در این فیلم به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم علاوه بر موفقیتهای جهانی بسیارش، توانست امتیاز ۹۰ از ۱۰۰ را از سایت راتن تومیتوز از آن خود کند.
خلاصۀ داستان
در چند ماه مانده به سقوط آلمان شرقی و فروریختن دیوار برلین، مادر خانوادهای که شوهرش به دلیل مخالفت با حزب اصلی سالهاست آنان را ترک کرده، سکته کرده و به کما میرود. چند ماه بعد درحالی که آلمان شرقی به کل سقوط کرده است، او به هوش میآید. پسر خانواده یعنی الکس که نمیخواهد مادرش دچار شوک دیگری شود او را از بیمارستان به خانه میآورد و تمام تلاشش را برای وارونه کردن تاریخ به کار میبندد. او با کمک دوست فیلمسازش، آلمان شرقی را، همان بهشتی که مادرش میپنداشت تصویر میکند. مادر الکس به هیچ عنوان نباید حقیقت را متوجه شود.
طعنه به کمونیست
خداحافظ لنین یک کمدی جذاب با داستانی گیرا است. این فیلم طعنهای آشکار به سیاستهای کمونیست جهانی و مخصوصا شوروی دارد. ایدئولوژیای که به جای بهبود شرایط زندگی و فراهم کردن آسایش مردم، تنها در پی تبلیغات گسترده و شعارهای دهنپرکن بوده است. وقتی مردمی در گرسنگی و شرایطی قحطی زده از کشور فرار کرده و به غرب میروند، فرستادن یک سفینه فضایی به ماه چه دردی از آنان دوا میکند؟
ولفگانگ بکر به خوبی در پی به رخ کشیدن این تضادهای آشکار و در عین حال خندهدار دنیایی است که جهان به شرق و غرب تقسیم شده بود. او به خوبی فضای سرد و بی روح آلمان شرقی را در کنار زندگی گرم و پرهیجان غربیها قرار میدهد. جالبتر اینکه این تضادها نه در کیلومترها فاصله که تنها در دو سوی یک دیوار خشن و زمخت قرار دارند. مردم در آلمان شرقی نگران اندازه دامن زنان هستند و مردم در غرب بی ام دابلیو و بنز تولید میکنند. باور داشتن به آرمانهای پوچ کمونیستی در مقایسه با پیشرفت غرب، وضعیتی کمیک و خندهدار را تشکیل داده است.
سرخِ کوکاکولایی
در یکی از خندهدارترین صحنههای فیلم الکس، همۀ دوستان و آشنایان قدیمی را برای تولد مادرش به خانه دعوت میکند. در لحظهای که یکی از مهمانان در حال ستایش دستاوردهای آلمان شرقی است، از دیوار ساختمان روبرویی یک بنر بزرگ کوکاکولا در حال آویزان شدن است. و مادر تنها کسی است که آن را میبیند. جایگزینی سرخ کمونیستی با سرخ کوکاکولایی، یکی از مشهورترین مقایسههای تاریخ برای شکست ایدئولوژی حاکمان شوروی است. شکستی که در عنوان فیلم به زیبایی هرچه تمامتر نمایان شده است.
نظرات کاربران
نظرات کاربران