در کنار چیزی بزرگ میشوی و هیچگاه درکی از آن نخواهی داشت. وقتی در خانههایی زیبا زندگی نمیکنیم چگونه میتوانیم افکاری زیبا داشته باشیم؟ چگونه میتوانیم ذهنی زیبا داشته باشیم و اصلا چگونه میتوانیم زیبا زندگی کنیم؟ معماری، همیشه موجب شگفتی آدمی بوده است. معماری میتواند نمایانگر شکوه و یا سادگی باشد. معماری به قلب ما نفوذ میکند و اگر این اجازه را به آن بدهیم، زندگیمان را کاملا دگرگون خواهد کرد. کلمبوس ساختۀ فیلمساز کرهای کوگونادا، بدون شک فیلمی در ستایش قدرت بیامان معماری و فراموش شدن رابطۀ انسان امروزی با آن است. در این فیلم بازیگرانی همچون جان چو و هالی لو ریچاردسون به ایفای نقش پرداختهاند. این فیلم که اولین اکران خود را در جشنواره ساندنس تجربه کرده است نخستین ساختۀ کوگونادا محسوب میشود. کلمبوس توانست امتیاز ۹۷ از ۱۰۰ را از سایت راتن تومیتوز از آن خودش کند.
خلاصه داستان
داستان کلمبوس ساده است. کیسی دختر جوانی است که یک سالی میشود از دبیرستان فارغ التحصیل شده است اما قصد ترک کردن مادرش و رفتن به دانشگاه را ندارد، و جین لی، پسری کرهای که برای بودن در کنار پدر مریض به کلمبوس آمده اما علاقهای به زنده ماندن پدرش ندارد. یکی سرشار از خودگذشتی و مهربانی است و دیگری سرد و بیتفاوت. سفر این دو در سرتاسر فیلم با بازدید از ساختمانهای مشهور شهر کلمبوس ادامه پیدا میکند و این بازدیدها بهانهای میشود برای آشکار کردن رازها و دردهایشان.
تأثیرپذیری از اوزو
کلمبوس فرمی ساده و در عین حال ویژه دارد. تاثیرپذیری بی مانند کوگونادا از فیلمساز شهیر ژاپنی اوزو به وضوح در فیلم دیده میشود. استفاده از سه رنگ قرمز، زرد و آبی در بسیاری از صحنهها و تبدیلشان به موتیفی تصویری، نشان از فیلمهای اوزو دارد. استفاده از نماهای پیلوشات پیش از ورود به سکانس بعدی حسی متفکرانه به فیلم داده و به بیننده این فرصت را میدهد که به آنچه گذشته است فکر کند. کلمبوس به خوبی از فضاهای منفی معماری برای نمایان کردن تنهایی شخصیتهایش بهره میبرد. ریتم فیلم کند است و سایز نماها از مدیوم کلوز آپ نزدیکتر نمیشود. کوگونادا همانند اوزو پلانهایش را با لنزهایی واید و عمق میدان زیاد طراحی کرده است، به طوری که ما شخصیتها را به دفعات از میان چیزهای دیگری نگاه میکنیم. از میان راهروها، از میان نردهها، از میان شیشههای ساختمانها و یا حتی آینه. کوگونادا، احساسات درونی شخصیتهایش را به خوبی در میزانسنهای مینیمال و از طریق قرار دادن آنها در درون معماری به نمایش میگذارد.
بازی بیصدا
بازیها در کلمبوس صمیمانه و به دور از پیچیدگیهای معمول در ایفای نقش است. جین و کیسی بیشتر وقتشان را در حال حرف زدن هستند و ما هم از طریق همین گفت و گوهای سرراست به درونشان نفوذ میکنیم. کوگونادا با حذف صدا، پاکترین احساسات شخصیتهایش را برایمان برجستهتر میکند. مثلا وقتی کیسی در حال بیان ادراک شخصیاش از ساختمان مورد علاقهاش است، دوربین را داخل میبرد و ما را وادار میکند تا تنها میمیک صورت و حرکات دستش را نگاه کنیم. و یا زمانی که تصمیم میگیرد از مادرش جدا شود، گریهاش را از پشت شیشۀ ماشین نظاره میکنیم.
کلمبوس فیلمی است که باید سر حوصله آن را نگاه کرد و این انتظار را داشت که فیلمساز قصد دارد ما را به یک سفر درونی در میان معماری ببرد. فیلمی که قدرت فراموش شدۀ این شاخه هنری را به رخ میکشد.
نظرات کاربران
نظرات کاربران