اگر دلت برای اتفاقی بسوزد، اما فقط بسوزد که سوخته باشد، نه تو را به فکر وادارد و نه انگیزهای را برای تغییر بیدار کند؛ پس این دلسوزی به چه دردی میخورد؟! برادران محمودی که افغانستانیهای سینمای ایران هستند و فیلمهای موفقی را در این سالها ساختهاند، اینبار با مردن در آبِ مطهر به سراغ داستان مهاجرت غیرقانونی و قاچاقچیان انسان رفتهاند. محمودیها که با فیلم چند مترمکعب عشق، پا به عرصۀ سینمای ایران گذاشتند و در بخش نگاه نو جشنواره سی و دوم فجر خوش درخشیدند، نتوانستند با مردن در آبِ مطهر ، موفقیتهای قبلی خود را تکرار کنند.
خلاصه داستان
مردن در آبِ مطهر روایت چند جوان مهاجر افغانستانی است که در مسیر مهاجرت غیرقانونی خود، به ایران میآیند تا به اروپا بروند. رونا و حامد که از مسافران این سفرند، به هم علاقه دارند اما سرنوشت، آنها را از هم جدا میکند. حامد که قرار است موقتا در ایران بماند تا برادرش هزینۀ سفرش را تأمین کند، متوجه میشود رونا توسط قاچاقچیان انسان دزدیده شده است. او در دوراهی بین ماندن و پیداکردن رونا و مهاجرت، تردید دارد و در این راه از کمکهای دوست برادرش استفاده میکند.
فیلمنامهٔ مسألهدار
نوید محمودی در مقام نویسنده و کارگردان در ادامۀ مسیر نزولی خود در فیلمسازی، نمیتواند از پس سوژۀ خود بر آید. ترکیب ماجرای مهاجرت حامد و عشق او به رونا، ترکیب خوبی به نظر نمیرسد. زیرا پرداخت درستی روی آن انجام نشده و این داستان عاشقانۀ فرعی نمیتواند موتور محرک قصه را روشن کند. زمانی که فضاسازی به درستی انجام نشود و شخصیتپردازی نیز دچار ضعف باشد، حس آفریده نمیشود. ما بی هیچ شناختی از رونا و حامد، همواره با تضادهای رفتاری و تصمیمگیری روبهرو میشویم که دلیل آنها را نمیدانیم پس با قهرمان همراه نمیشویم و بسیاری از واکنشهای او، برایمان منطقی به نظر نمیرسد. مشکل اساسی مردن در آبِ مطهر فیلمنامه است. فقط داشتن دغدغه و سوژۀ خوب، دلیل بر درست از آب در آمدن فیلم نیست. آنچه یک سوژۀ خوب را به یک فیلم خوب تبدیل میکند، پرداخت درست است. زمانی که این پرداخت نقص دارد، مخاطب از موضوع اصلی منحرف میشود و احساس میکند با یک فیلم ضد نژادپرستی روبهروست و فیلمساز هویت ایرانیاش را نشانه گرفته است. هرچند محمودی در مصاحبههای متعدد این قضیه را منکر میشود و راست هم میگوید. اما تبدیل نادرست سوژه به قصه، پیامدهای اینچنینی نیز به دنبال دارد. بازیگران جوان فیلم اما از نقاط قوت آن به حساب میآیند. متین حیدری نیا در کنار علی شادمان و ندا جبرائیلی، بازی روانی را به نمایش میگذارند. اگرچه میشد با شخصیتپردازی بهتری، حس مخاطب را درگیر بازی خوب آنها کرد.
مهاجران مظلوم
مردن در آبِ مطهر سعی دارد مظلومیت مهاجران افغانستانی که به امید زندگی بهتر، در جایی غیر از کشورشان، تن به سختی میدهند را تصویر کند. فیلم میتواند در لحظاتی احساس دلسوزی ما را به عنوان مخاطب برانگیزاند، اما آیا دلسوزی کافیست؟ احساسات، هرچند زیاد، اگر به رفتار یا تغییر نگرش منجر نشود، چه سودی دارد؟ اینکه مخاطب را با قصهای به ظاهر عاشقانه با جوانی که همیشه در حال سختی کشیدن است درگیر کنیم، چه ثمرهای دارد؟ تفاوت سینما با دیگر رسانهها، همین است. میتوانی با یک فیلم، هم مظلومیت نشان دهی، هم نگرشی بیافرینی که به یک رفتار منجر شود. به همین دلیل است که فهرست شیندلر میتواند هم دلمان را بسوزاند هم نگرشمان را تغییر دهد. اما بعد از دیدن مردن در آبِ مطهر، چه اتفاقی برای مخاطب می افتد؟ بعد از دیدن این فیلم، خواهید دانست.
نظرات کاربران
نظرات کاربران