اورسون ولز همانند اسکندر به یکباره در اوج جوانی کاری کرد که اسلافش هیچگاه جرات انجامش را نداشتند، او تنها با یک فیلم، تاریخ سینما را از این رو به آن رو کرد. همشهری کین را میتوان پادشاه بلامنازع تاریخ سینما در قرن بیستم دانست. پادشاهی که مرزهایش بعد از یک قرن همچنان پا برجا است. پادشاهی که با تمامی شکوهش، چهرههای گوناگونی را پشت نقابش پنهان کرده است؛ اورسون ولز، گرگ تولند و هرمان جی منکویتس. پس از شش سال انتظار، دیوید فینچر با فیلمی سیاه و سفید، و با فیلمنامهای که سالها پیش پدرش آن را نوشته بود به سینماها بازگشت. منک با بازی ستارگانی همچون گری اولدمن، آماندا سایفرد، لی لی کالینز و چالرز دنس با بودجه ۳۰ میلیون دلاری نتفلیکس ساخته شد و تا اینجا یکی از شانسهای اصلی اسکار امسال است. منک توانست امتیاز ۸۴ از ۱۰۰ را از سایت راتن تومیتوز بهدست آورد.
خلاصه داستان
در دنیای تئاتر، صاحب ابدی یک متن نمایشی خود نمایشنامهنویس است. شاید برای همین است که ما شاهد اجراهای متفاوتی از یک نمایشنامه هستیم. در دنیای سینما، و به خصوص در هالیوود، نویسنده، گویی هیچ اعتباری ندارد. هرمان جی منکویتس یکی از استعدادهای پشت پردۀ دنیای هالیوود است، که یک تنه در مقابل چنین ظلمی ایستادگی کرد. منک واکاوی زندگی او پیش از نوشتن همشهری کین است، لحظههایی که ذره ذره منکویتس را برای نوشتن چنین فیلمنامهای آماده کرد. دنیایی غرق در سرمایهداری و ستایش بی حد و حصر ثروتمندان از پول. منکویتس که تحت تاثیر اندیشههای چپ، حامی فرودستان بود با روحیۀ شوخ طبعانهاش از هر فرصتی برای آزار دادن کارفرماهای پولدوستش استفاده میکرد. او با نوشتن همشهری کین و با پافشاری بر آمدن اسمش در تیتراژ، آخرین مشتش را هم به سمتشان پرتاب کرد.
کارگردانی
منک در فرم کارگردانی، ادای دینی به خود همشهری کین محسوب میشود. میزانسنها و سیاه و سفید بودن فیلم را میتوان از مشخصترین ویژگیها در به یادآوردن شاهکار ولز دانست. منک ساختاری غیرخطی دارد که همانند همشهری کین برای روایت از فلاش بکهای بسیاری سود میجوید. طراحی صحنۀ بینظیر و پر زرق و برق فیلم به خوبی دنیای تیره و بیرحم هالیوود را نمایان میکند. استفاده از نماهایی با فاصله کانونی عمیق و سبک اغراق شدۀ فیلم در شکل نمابندی (استفاده از نماهایی زاویهدار)، همه و همه ما را به یاد همشهری کین میاندازد. دیوید فینچر فیلمش را کمابیش همانند همشهری کین آغاز میکند؛ با یک نمای تیلت از بالا به پایین.
آمریکاییها نشان دادهاند که در فیلمهایی که تاریخ یک دوره را نشان میدهد تا چه اندازه واقعگرایانه عمل میکنند. منک آنچنان در جزئیات دهۀ سی و چهل امریکا دقیق شده است، که گویی در حال تماشای فیلمی از ۸۰ سال پیش میباشیم. گری اولدمن در نقش منکویتس بینظیر است. او در این فیلم نشان داد که نقش شخصیتهای دائمالخمر و یاغی را به بهترین شکل ممکن بازی میکند، شخصیتهایی نکتهبین و باهوش که اطرافیانشان را به راحتی نقد میکنند. این شوخطبعی منکویتس، به لحن بارز فیلم هم بدل شده است. فینچر با توسل به کمدی، فیلمش را از یک بیوگرافی ساده به اثری شاداب و جذاب تبدیل کرده است. اگر از طرفداران دو آتشۀ اورسون ولز نیستید و اگر دلتان نمیخواهد تمامی افتخارات همشهری کین را از دریچۀ نبوغ او نگاه کنید، منک فیلمی است که ارزش همشهری کین را از زاویهای دیگر بررسی میکند. یعنی زندگی هرمان جی منکویتس.
نظرات کاربران
نظرات کاربران