اصلا چطور میشود در یک روز آن چنان عاشق کسی شوید که فردای آن روز به راحتی ترکش کنید؟ یا دروغ میگویید یا چیز دیگری است. هونگ سان سو را میشود یکی از مهجورترین فیلمسازهای کاربلد کرهای دانست، که فیلمهایش را با بودجههای بسیار اندک میسازد. او که عموما در پی تکرار مضامینی همچون عشق و یافتن مناسبترین فرد ممکن برای عشق ورزیدن در فیلمهایش میگردد، علیرغم بیان چنین دغدغۀ معاصری، مخاطبهای چندانی را جذب نکرده است. همین حالا، نه همان موقع (Right Now, Wrong Then) با بازی کیم مین هی و جونگ جا یونگ نیز از همان دسته فیلمها است. این فیلم که مورد ستایش جشنواره لوکارنو هم قرار گرفته است، با کسب جوایزی همچون پلنگ طلایی برای بهترین فیلم و بهترین بازیگر مرد (جونگ جا یونگ)، توانست از سایت راتن تومیتوز امتیاز ۹۳ از ۱۰۰ را از آن خودش کند.
همین حالا، نه همان موقع از جمله معدود فیلمهای دو پردهای تاریخ سینما است. داستان فیلم در مورد فیلمسازی مشهور به نام هام چون سو است که از سئول به شهری دیگر به نام سوون آمده است، تا در نمایش اختصاصی فیلمهایش شرکت کند. برخلاف فیلمسازان مشهوری که در جهان هالیوود شاهد هستیم، هام چون سو در شهر تنها است و طرفداران از سر و کولش بالا نمیروند.
هام چون سو که یک روز زودتر به شهر رسیده است به شکلی اتفاقی در یک قصر تاریخی با دختری به نام یون هی جونگ آشنا میشود و پس از معرفی کردن خودش، با او به یک کافه میرود. در ادامه او بیشتر با این دختر جوان آشنا میشود و پس از تعریف از تابلوهای نقاشیاش رفته رفته احساس میکند عاشق او شده است. کلیت روند اتفاقات در دو پرده، تقریباً مانند یکدیگر است. تنها با این تفاوت که در پرده اول یون هی جونگ از طریق دوستانش متوجه میشود که فیلمساز قبلا ازدواج کرده است و در پرده دوم این خود فیلمساز است که با گریه، حقیقت را برای دختر شرح میدهد.
ویژه بودن نگاه فیلمساز در نوع روایتش را از همین ابتدا میتوان درک کرد. هونگ سان سو در دو پرده تفاوت در یک رفتار سادۀ انسانی را به ما نشان میدهد. در داستان اولی رابطۀ فیلمساز و دختر به دلیل عدم صداقت از بین میرود و در داستان دومی علیرغم آنکه هر دو از ناممکن بودن ادامۀرابطهشان مطلع هستند، ارزش این آشنایی و رابطه را درک میکنند. در پایان داستان دوم، یون هی جونگ به فیلمساز قول میدهد تا همۀ فیلمهایش را نگاه کند. رابطهای دوستانه و ارزشمند که کلید آن صداقت بوده است. صداقتی که نتیجهاش یک طرفدار همیشگی است.
هونگ سان سو در شکل کارگردانیاش بسیار مینیمال و تا حدی محافظه کار عمل میکند. میزانسنهایی که او برای بازیگرانش در نظر گرفته است، عموما موقعیتهایی ایستا برای رد و بدل کردن دیالوگها هستند. زاویه دوربین تقریبا به هیچ عنوان تغییر نمیکند و شخصیتها با پن یا تیلتهایی ساده دنبال میشوند. گویی مخاطب در حال تماشای یک پردۀ نمایش است. کمیک بودن فیلمهای هونگ سان سو عموماً از وضعیت کناییوار شخصیتها و برجسته شدن این ناتوانیها وکشفشان شکل میگیرد. مخاطب به ندرت میتواند از دیدن صحنهای در فیلم قهقهه بزند اما از روندی که شخصیت در پیش گرفته است، لبخندی همیشگی بر لب خواهد داشت. اینکه حلقهای را از روی زمین پیدا کنید و بخواهید در انگشت دختری که تنها چند ساعت پیش با او آشنا شدهاید بکنید، میتواند بسیار مضحک جلوه کند. همین حالا، نه آن موقع فیلمی است که باید سر حوصله آن را تماشا کنید.
نظرات کاربران
نظرات کاربران