وقتی از یکی از بهترین زوجهای فراموش نشدۀ قرن بیستم حرف میزنیم به طور مشخص از جک لمون و والتر متیو صحبت به میان میآوریم. این دو اولین همکاریشان را در فیلم سیاه و سفید شیرینی شانسی آغاز کردند و این همکاری در همان ابتدا منجر به جایزۀ اسکار بهترین بازیگر نقش مکل مرد برای والتر متیو شد. شیرینی شانسی یک کمدی سیاه است که در عین آنکه زشتیها را برایمان برجسته میکند، کورسویی از امید و زیبایی را همراهش میآورد. شیرینی شانسی یکی از بهترین کمدیهای بیلی وایلدر در کنار آپارتمان و بعضیها داغشو دوست دارند محسوب میشود که توانسته است از سایت راتن تومیتوز امتیاز ۹۶ از ۱۰۰ را بدست آورد. این فیلم که با کمک همکار نویسنده بیلی وایلدر یعنی آیاِیاِل دایموند نوشته شده است و توانست نامزد بهترین فیلمنامه ارجینال اسکار نیز بشود.
داستان شیرینی شانسی اگر از روی یک واقعه تاریخی نوشته شده بود، یعنی با فرض اینکه چنین اتفاقی واقعاً رخ داده بود، میتوانست یکی از بزرگترین کلاهبرداریهای تاریخ امریکا لقب بگیرد. چیزی که خود ویلیام گینگریچ در فیلم به آن اذعان دارد. او میگوید: «این بزرگترین خسارتی است که تا کنون در تاریخ اوهایو از شرکتهای بیمه گرفته شده است.» شیرینی شانسی داستان مردی ساده اما خوش قلب است که دلش نمیخواهد در زندگی کلاه کسی را بر دارد. هنری هینکل (با بازی جک لمون) فیلمبردار سادۀ شبکۀ سیبیاِس است که در جریان یک مسابقه فوتبال بر اثر برخورد با یک بازیکن درشت هیکل ورزش راگبی به نام بوم بوم(با بازی ران ربچ) راهی بیمارستان میشود. شوهر خواهر وکیلش که برای گرفتن خسارتهای ناممکن از بیمه شهرت دارد، تمام تلاشش را میکند تا با یک نمایش تقبلی از شدت جراحت وارد شده، یک میلیون دلار غرامت بگیرد. این وکیل مارموز کسی نیست جز ویلیام گینگریچ با بازی والتر متیو.
شیرینی شانسی کمدیاش را از تقابل میان همین دو نفر آغاز میکند. هری از همان ابتدا راضی به چنین نمایش تقلبیای نیست اما گینگریچ به ترفندهای گوناگون که مهمترینشان برگشتن دوبارۀ همسرش است او را مجاب میکند. در این فیلم، بار صحنههای کمدی و اجرای آنان عموماً بر دوش والتر متیو است. اگر چه جک لمون هم در این کشمکشها نقشی اساسی را ایفا میکند اما این والتر متیو است که مانند رهبری کارکشته همه را برای رسیدن به هدفش به بازی میگیرد. در یکی از خندهدارترین لحظههای فیلم گینگریچ با کارآگاهی که مسئول رسیدگی به این پرونده میباشد دست میدهد و کارآگاه یک آن میبیند که یکی از انگشتهایش کم شده است. کمی میترسد اما متوجه میشود که دو انگشتش در یک جای انگشتی دستکش رفتهاند. کمی پیشتر کارآگاه شنیده بود که اگر با گینگریچ دست میدهد باید مواظب کم شدن انگشتهایش هم باشد.
بیلی وایلدر استاد چیدن داستانکهایی در ابتدای روایت و ارجاع به آنان در طول داستان است. او به شیوهای که مخاطب را غافلگیر میکند، شخصیتها را در انتها به سرانجامی باورپذیر میرساند، یعنی بهترین سرنوشتی که بر اساس داستان میشد برایشان متصور شد. در کارگردانی و فرم فیلم، شباهتهایی با آپارتمان وجود دارد. در شیرینی شانسی بیلی وایلدر دوباره به سراغ پرده عریض رفته است و سعی میکند صحنه را در میزانسنهای عمیقش به اجرا درآورد. در شیرینی شانسی، آپارتمان هری یکی از کلیدیترین مکانهای داستان است، تبدیل به خانهای میشود که آسایش و آرامشی در آن وجود ندارد. شیرینی شانسی شما را در شکل پایان بندی غافلگیر میکند و همان شگرد همیشگی وایلدر را به نمایش میگذارد. انتخاب درست در زندگی چیست؟
نظرات کاربران
نظرات کاربران