وقتی نولان، پنج سال روی یک فیلمنامه کار کرده باشد، باید هم یکبار دیدن آن فیلم کافی نباشد. زمان، مسئلۀ محبوب کریستوفر نولان در اکثر فیلمهایش تا امروز بوده است و انگاشته (Tenet) را میتوان چکیدهای از تمام آثار این کارگردان انگلیسی دانست. از ممنتو گرفته تا میان ستاره ای، بازی با زمان یکی از عناصر اصلی فیلمهای اوست اما اینبار به گونهای دیگر و در کنار داستانی مهیج، از آن بهره میگیرد. پیچیدگی حاصل از قصه، به مذاق خیلیها خوش نمیآید اما میتواند دیوانگان سینمای نولان را تا مرزهای سرخوشی، با خود همراه سازد.
امتیاز ۷/۷ از آیامدیبی در کنار رضایت بیش از ۷۰ درصدی مخاطبان راتن تومیتوز به خوبی نشان میدهد که با فیلمی همهپسند روبهرو نیستیم و انگاشته به دنبال کسب رضایت عامۀ مردم نیست بلکه با فرم پیچیدۀ ساخت و فیلمنامه، مخاطبان جدی و دقیقتر سینما را هدف گرفته است. با این وجود، فیلم ۲۰۰ میلیون دلاری نولان، بیش از ۳۵۰ میلیون دلار فروخت که اگرچه در حالت عادی، یک شکست محسوب میشود اما با در نظر گرفتن اوضاع کرونایی کشورهای دنیا، لقب بمب گیشه، برازندۀ اوست.
خلاصه داستان
زمانی که یک جاسوس، برای لو ندادن جزئیات مأموریتش، خودکشی میکند و به طرز معجزه آسایی نجات مییابد، ماجرایی پیچیده گریبان گیرش میشود. افرادی از آینده، به دنبال نابودی گذشتگان هستند و او مأموریت دارد جلوی این اتفاق را بگیرد. اما وجود سلاحهایی با عملکرد زمانی معکوس، انسانهایی که در خلاف جهت زمان با او درگیر میشوند و جهانی موازی اما برعکس جهان او، مأموریت او را با چالشهایی روبهرو میکند که هرچه بیشتر توضیح دهیم، بیشتر گیج میشوید پس به ناچار از آنها عبور میکنیم.
مورد ویژه کریستوفر نولان
نولان، نولان است. کار خودش را میکند حتی اگر انگاشته را بدترین فیلم او بدانیم، باز هم نمیشود نبوغ ذاتی و عمق مطالعات این کارگردان را انکار کرد. توانایی او در استفاده از تکنیکهای سینمایی به طرز غیرقابل باوری، بالاست. هر عنصری در تصویر، تحت سلطۀ اوست و حتی کوچکترین جزئیات هم از نگاهش پنهان نمیماند. اینکه حجم عظیمی از اطلاعات را در زمانیاندک به مخاطب انتقال داده شود، کار هر کسی نیست اما نولان این کار را استادانه انجام میدهد و شدت پیچیدگی قصه، مخاطب را وادار به چندبار دیدن فیلمهایش میکند. فارغ از اینکه، کار او درست است یا غلط، میتوان در یک کلمه گفت: حرفهایست. موسیقی کمینه گرایانۀ انگاشته هم میتواند ما را میخکوب کند تا از پای فیلم تکان نخوریم.
«اتفاقی که افتاده، دیگه افتاده» این گوشوارۀ دیالوگهای انگاشته است که در عین اینکه به جبر سرنوشت اشاره میکند، ما را مسئول اتفاقاتی که افتاده میداند. در جای جای فیلم میتوانیم این نکته را مشاهده کنیم و نولان قصد دارد ما را مسئول تمام آنچه برایمان رخ میدهد معرفی کند و همزمان متذکر شود که نوعی جبر در سرتاسر زندگی بشر جاری است. مفاهیمی که انگاشته به دنبال ساخت آن است به دلیل پیچیدگی بیش از حد فیلم، به سختی دریافت میشود زیرا در تمام لحظات، ما در تلاشیم تا قصه را بفهمیم و دیالوگی را از دست ندهیم لذا درک آنچه نولان در لایههای عمیقتر فیلم پنهان کرده، مشکل به نظر میرسد. کلاس فیزیک کریستوفر نولان، این بار خیلی موفق نیست اما باید منتظر بود تا ببینیم جشنوارهها به آخرین ساختۀ او چه واکنشی نشان میدهند.
نظرات کاربران
نظرات کاربران