نمیشود میان حال و گذشته دیواری کشید به این امید که دیگر هیچ گزندی از آنچه اتفاق افتاده است به شما نخواهد رسید، در بهترین حالت، دیوارِ شما، شیشهای خواهد بود. پنهان در کارنامه میشائیل هانکه از این حیث جایگاه ویژهای دارد. این فیلم را بیآنکه بخواهیم با برچسبهای یک فیلم هنری یا فلسفی تعریف کنیم، بیشتر از همه چیز، میتوان در مورد انسان دانست. انسانی که با رفتارش تا چه اندازه میتواند زندگی شخص دیگری را تحت تاثیر قرار دهد. دیگری و باور به برتر بودن از او، محصول چنین طرز تفکری است. تفکری که منجر به یک خودخواهی همیشگی و شاید یک خودخواهی جمعی شود. پنهان علیرغم آنکه برای رقابت در اسکار به بهانهای بیمورد انتخاب نشد اما توانست برنده سه جایزه از جشنواره کن، از جمله بهترین کارگردانی شود. پنهان توانست امتیاز ۸۹ از ۱۰۰ را از سایت راتن تومیتوز بدست آورد.
خلاصه داستان
پنهان روایتی رازآلود و معمایی را دنبال میکند، اما معمایی که در ادامۀ فیلم، از کلیشههای رایج فیلمهای معمایی فراتر میرود و در آخر، بیننده را هم غافلگیر میکند. داستان از آنجایی شروع میشود که کسی از خانۀ یک زوج نسبتاً مرفه فرانسوی فیلم میگیرد و بی هیچ توضیحی این فیلمها را برایشان ارسال میکند. اولین پلان فیلم، که یک نمای طولانی هم محسوب میشود جدای از شباهتش به نمای ابتدایی فیلم طناب اثر آلفرد هیچکاک، ما را برای یک فیلم تامل برانگیز آماده میکند. اینکه چه کسی این فیلمها را ارسال میکند و اصلاً دلیلش برای اینکار چیست؟ در ادامه جورج لورنت( با بازی دنیل آتویل) کم کم متوجه میشود که فرستادن این فیلمها باید مربوط به یک خاطره قدیمی و مربوط به خودش باشد که حتی حاضر به بیان کردن به زنش هم نمیباشد. زندگی آرام این زوج فرانسوی به سادگی وارونه میشود.
شکل فیلم
پنهان در شکل کارگردانی، یادآور همان شگرد همیشگی هانکه در پرداختن به چنین موضوعاتی است. روبرو شدن با حقیقتی که سالهاست پنهان مانده است، در قالب نماهای بلند، ریتمی کند و حساسیت در تغییر زاویه دوربین و نزدیک شدن به کارکتر را میطلبد. هانکه فیلمش را علیرغم کیفیت رازآلودش، عاری از هرنوع موسیقی متنی قرار داده است و تمامی تلاشش این است که مخاطب را در مرز میان آنچه حقیقت است و آنچه واقعا اتفاق افتاده است نگه دارد. به طوری که فلاشبکها در پنهان برای گرهگشایی داستان در خواب و به شکلی کابوسوار اتفاق میافتد اما در پایان فیلم، هانکه فلاش بک نهاییاش را در نمایی بسیار دور طراحی کرده است. تفاوت کارگردانی میان این دو فلاش بک، مخاطب را در درستی یا نادرستی حقیقت نگه میدارد. آیا فلاش بک نهایی یک خواب دیگر است یا خیر؟
پنهان را از جهاتی میتوان مکاشفهای در باب رودررویی نژادهای گوناگون در یک جامعه مانند فرانسه دانست. نگاه از بالا به پایین جرج به مجید، مرد الجزایری که داستان فیلم هول رابطۀ دوران کودکی این دو شکل میگیرد، باعث میشود تا به طور پیش فرض با یک عدم درک متقابل مواجه شویم. جرج، بی آنکه بخواهد حرفهای مجید را بشنود، او را متهم میکند و حتی تا پای تهدید کردنش هم پیش میرود. تحقیر دیگری و نادیده انگاشتن او، یکی دیگر از تمهای قابل تشخیص در فیلم است. پنهان فیلمی است که مخاطبش را در جایی که انتظارش را ندارد میخکوب میکند. گناه چه در شش سالگی اتفاق افتاده باشد چه در بزرگسالی، میتواند پیامدهایی جبرانناپذیر داشته باشد.
نظرات کاربران
نظرات کاربران