معرفی فیلم «سیستم خرد‌کن» (نورا فینگزشید، ۲۰۱۹) | روی اعصاب همه، اما آزاد

مدیر سایت 1409 روز پیش
بازدید 199 بدون دیدگاه

چرا این‌همه فریاد می‌زنی بچه؟! سیستم خُردکن لقب کودکی عصبانی است، فقط همین. فیلمی که روایتی واقع‌گرایانه از زندگی دختربچه‌ای آلمانی است که هیچ سیستم نظارتی و مراقبتی از پس او بر نمی‌آید. اما دوربین نورا فینگزشید، با نگاهی سرشار از عشق مادرانه به سراغ این داستان می‌رود. فینگزشید تاکنون فیلم‌های کوتاه زیادی ساخته و جوایز بسیاری نیز در کارنامۀ کاری خود دارد. این فیلم نیز به عنوان نمایندۀ آلمان در اسکار ۲۰۲۰ معرفی شد اما نتوانست نامزد شود و فینگزشید را در آستانۀ یک اتفاق بزرگ، ناکام گذاشت.

اگر به سایت‌های امتیازدهی فیلم‌ها نگاهی مختصر بیاندازیم، امتیاز ۹۰ از متاکریتیک و ۹۴ از راتن تومیتوز در کنار ۸/۷ از آی‌ام‌دی‌بی، برای کارگردان زنی که اولین فیلم بلند خود را ساخته، اعجاب‌انگیز است. هرچند به دلیل پخش این درام اجتماعی در سال ۲۰۲۰، منتقدان زیادی نیستند که در سیستم خُردکن  نظر داده باشند، با اینحال واکنش‌های مثبت، بیش از نقدهای تند به چشم می‌خورد.

بنی، دختربچۀ ۹ ساله که به خاطر اتفاقات ناخوشاند در سنین پایین‌تر، دچار مشکلات روحی است، توانایی کنترل خشم خود را ندارد. این عصبانیت دائمی او که گاهی از کنترل خارج می‌شود، حتی مادر بنی را ترسانده و او را مجبور می‌کند درمان و نگه‌داری از او را به سیستم پرورشی آلمان بسپارد. اما هیچ خانۀ گروهی نیست که بتواند بنی همیشه خشمگین را در خود نگه دارد. مسئول نگه‌داری از او که زنی مهربان و دلسوز است از هر روشی برای بهبود شرایط استفاده می‌کند تا زمانی که ورود مردی جوان، اتفاقات را به گونه‌ای دیگر رقم می‌زند، لااقل برای مدتی کوتاه.

سیستم خُردکن بر خلاف نگاه خشونت‌‌آمیزِ ناخوشایندش، صمیمی است. دوربین، اکثر حرکات بنی را دنبال می‌کند و در تلاش است حسی شبیه به آن‌ها را بیافریند. موسیقی متن نیز در کنار فریادهای بنی، سمفونی خشمی بوجود می‌آورد که در عین آزاردهنده بودن، به حس فیلم می‌افزاید. شخصیت‌پردازی‌ها اما آنچنان مستحکم نیست و جای کار بیشتری دارد. هرچند به صورت خلاصه به ریشه‌های بیماری بنی اشاره می شود اما کافی نیست. اگر شخصیت‌ها به طور کامل ساخته می‌شدند، درصد موفقیت سکانس‌ها، فوق‌العاده افزایش پیدا می‌کرد و شاهد فیلم تأثیرگذارتری بودیم. همچنین ضعف در فضاسازی برخی سکانس‌ها نیز می‌تواند از دیگر نقاط ضعف فیلم باشد.

قطعا بازی هلنا زنگل در نقش بنی، مؤثرترین اتفاق مثبت سیستم خُردکن است که واقعا اعصاب برای هیچ‌کس باقی نمی‎گذارد. شاید بتوان بازی این بازیگر کم سن و سال را، بهترین بازی کودکان در سال‏های اخیر دانست. واقع‏گرایی بیش از حد در بازی زنگل، به خوبی، بیماری او را معرفی و باورپذیر می‏کند و احتمالا به لطف همین بازی درخشان برای بازی نقش مقابل تام هنکس در فیلم خبرهای دنیا انتخاب شده است.

نگاه‌های ناامیدانه مراقبان وقتی در کنار رفتار غیرقضاوت‌گر مسئول جدید رساندن بنی به مدرسه، قرار می‌گیرد، عملکردی منصفانه دارد. در تک تک لحظات فیلم، دوربین فینگزشید از قضاوت پرهیز می کند. حتی بی‌موالاتی مادر بنی در نگه‌داری و تربیت او، به شکلی منصفانه تصویر می‌شود تا ما بدون اندکی قضاوت، در تمام مدت فیلم با کودکی خشمگین مواجه باشیم و ضعف سیستم‏های مراقبتی و نگه‌داری جمعی را به وضوح دریابیم. آغوش مادر، عشق و شبیه دیگران بودن، تنها چیزهایی است که این بچه می‌خواهد اما از او دریغ شده، پس عصبانی است و فقط عصبانی است. خشمِ طغیانگر او، به نوعی رهایی منجر می‌شود که در پایان‎بندی فیلم نیز کارگردان از روایتش نمی‌گذرد و با جزئیات نشان می‌دهد تا به خانواده‌ها تلنگری زده باشد؛ اگر مشکل کودکتان را متوجه نشوید، مجبور خواهید شد او را از دست بدهید. آیا می‌خواهید یکی از بهترین بازی‌های یک کودک در نقشی جدی را تماشا کنید؟ پس سیستم خُردکن در لیست فیلم‌هایی که باید ببینید، بگذارید.

print

نظرات کاربران

  • لطفا از تایپ کردن فینگلیش خودداری کنید. در غیر این صورت نظر شما بررسی نخواهد شد.
  • هدف شما ارسال تبلیغات یا بک لینک نباشد. در غیر این صورت دیدگاه حذف می شود.
  • دیدگاه شما فقط و فقط در رابطه با این موضوع باشد.
  • به دیگران توهین نکنید.

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *