تکنولوژیهای جدید، زندگی راحتتری برایمان ساختهاند یا فقط کاری کردهاند که فکر کنیم اوضاع بهتر است؟ سرانجام پیشرفتهای بشر چه خواهد شد؟ چه پاسخی برای پرسشهای اینچنینی وجود دارد؟ آینۀ سیاه با رویکردی آسیبشناسانه و اندکی بدبین، نگاهی به رابطۀ انسان و فناوریهای جدید و احتمالی آینده دارد. از سال ۲۰۱۱ که پخش این سریال شروع آغاز شد، همواره محل نزاع افکار عمومی قرار گرفت و البته تحسین بسیاری را نیز به دنبال داشت تا جایی که در سال ۲۰۱۵ و پس از پخش دو فصل اول سریال و موج مثبتی که به دنبال داشت، نتلفلیکس، سوار بر موج شد و امتیاز ساخت آن را خرید و تا سال ۲۰۱۹ با کمی تغییر رویکرد، تولید و پخش آینۀ سیاه را ادامه داد.
موفقیت آینۀ سیاه پس از اقبال مخاطبین، با کسب مجموعا شش جایزۀ امی برای اپیزود چهارم از فصل سوم و اپزود اول فصل چهارم تکمیل شد و باز هم نتفلیکس که حاکم بلامنازع این روزهای تولیدات تلویزیونی است توانست یک سریال موفق دیگر را در کارنامۀ خود ثبت کند. امتیاز ۸/۸ از آیامدیبی و رضایت حدود ۸۳ درصد مخاطبان و منتقدان راتن تومیتوز، نشان از واکنشهای مثبت طرفداران سریالهای آنتولوژی و اپیزودیک و همچنین منتقدان سینمایی به این سریال دارد.
سریالهای آنتولوژی به مجموعههایی اطلاق میشود که هر قسمت دارای داستان و احتمالا عوامل و بازیگران متفاوت است که یک ایدۀ کلی، تمام قسمتها را هدایت میکند. آینۀ سیاه که به رابطۀ بشر و مشکلات احتمالیاش میپردازد، در دو فصل اول خود که از شبکه ۴ بریتانیا پخش میشد، علاوه بر نگاه بدبینانه نسبت به پیشرفتهای فناوری، نقد تند و تیزی نیز به رسانهها داشت و انواع مختلف رسانههای جمعی، مخصوصا تلویزیون را مورد هجمه قرار میداد اما با انتقال امتیاز ساخت و پخش به نتفلیکس، این رویکرد دچار تغییر شد در فصلهای بعدی ، بیشتر شاهد ضدیت با تکنولوژی هستیم. فصل پنجم آینۀ سیاه در سال ۲۰۱۹ و در سه قسمت پخش شد تا برای تماشای این سریال فوق العاده تأثیرگذار و عجیب در انتظار فصل ششم باشیم.
بروکر در آینۀ سیاه تنها به دنبال خلق نگاهی بدبینانه به فناوری نیست. او در تلاش است که انسانها را برای رسیدن به تعامل حقیقی، هماهنگ کند. آینههای سیاه اطراف ما که بروکر معتقد است سیاهی وجود انسان را به نمایش میگذارند، همان صفحۀ گوشیهای هوشمند، تلویزیونها و مانتیورهایی است که بخش زیادی از زندگی روزمرهمان را در مقابل آنها میگذرانیم. صفحههای سیاهی که خود حقیقیمان را آشکار میکند، در حالی که ما در تلاش هستیم به گونهای دیگر، خود را جلوه دهیم. شاید بتوان آینۀ سیاه را اعلامیه علیه دنیای فناورانه مجازی دانست که علاوه بر نقد تکنولوژی، ما را به واقعیت دعوت میکند. بعضی از اپیزودهای این سریال به قدری ما را دچار وحشت فلسفی و مفهومی میکنند که کمتر فیلم سینمایی یا تلویزیونی بتوان مشابه آن یافت. هر چند سیاستهای نتفیلیکس در جهتگیری سریال تغییراتی انجام داده است، اما باز هم میتوان رگههایی از نقد سیاسی در آن یافت که رسانهها را ابزار کنترل جامعه معرفی میکند.
معمولا آثاری که فقط برای سرگرمی ساخته شدهاند مورد اقبال بیشتری قرار میگیرند تا تولیداتی که علاوه بر جذابت، یک مبنای فکری خاص را دنبال میکنند اما آینۀ سیاه ثابت کرده است که میتواند قصه بگوید، شخصیت بسازد، مخاطب را تا پایان درگیر کند و حرفش را هم در عمیقترین نقطۀ ذهن بیننده بکارد. بذرهایی که برای به ثمر نشستن، به مطالعه و تفکر محتاجند و فقط افسوس خوردن و یا ترسیدن، دردی را دوا نخواهد کرد. تماشای این سریال جذاب و عمیق را از دست ندهید و به هر قسمت از آن، به چشم یک فیلم سینمایی مستقل نگاه کنید.
نظرات کاربران
نظرات کاربران