چرخ روزگار بگردد و پس از سالها، قلّاب دلت بند به کسی شود، همۀ زندگیات را به او خواهی بخشید. اما زمانی که بفهمی همه چیز دروغ بوده، چه خواهی کرد؟ خالق سینما پارادیزو، این بار روایتگر داستان عاشقانهای است که با غافلگیری پایان میپذیرد و در میان بُهتِ شما، به عشق ادای احترام دارد. جوزپه تورناتوره با بهترین پیشنهاد میتواند عشق بیافریند؛ عشقی که به مذاق بسیاری از بینندگان، منتقدان و جشنوارههای سینمایی خوش آمده است.
بهترین پیشنهاد را باید مانند بسیاری از فیلمهای غافلگیر کننده، دوبار دید تا لذتِ کشف حقیقت دوچندان شود. امتیاز ۸.۷ از آیامدیبی میتواند بیشتر ما را ترغیب کند که این فیلم ایتالیایی را که البته به زبان انگلیسی ساخته شده، از دست ندهیم. فروش ۲۰ میلیون دلاری بهترین پیشنهاد، موفقیت چشمگیری در گیشه محسوب نمیشود اما ۷۷ درصد مخاطبان راتن تومیتوز از فیلم خوششان آمده که نشان از فیلمی جذاب و خوش ساخت دارد.
دختری که وارث خانهای قدیمی است، تصمیم میگیرد همۀ اشیاء قدیمی خانۀ پدری را توسط یک دلال معروف آثار هنری بفروشد. آقای اولدمن که سالهای زیادی از عمر خود را به دلالی آثار هنری گذرانده و در تمام این مدت، به دلیل وسواسی که دارد، سعی داشته تنها باشد، این بار به خانم جوان دل میبندد. اما مشکلی هست. کلیر ایبتسن که از کودکی با بیماری ترس از محیط بیرون، درگیر بوده، به سختی میتواند اولدمن را بپذیرد. اما عشق است، چه میشود کرد؟ آقای دلال بالاخره میتواند در دل دختر جوان، جا باز کند ولی درست زمانی که همه چیز به خوبی پیش میرود و فیلم در لحظات انتهایی خود است، ورق بر میگردد تا دهان ما هم مانند آقای اولدمن، از تعجب باز بماند.
تورناتوره که ثابت کرده، کارگردان صاحب سبکی است، اینبار هم از پس داستان پرکشش و جذاب عاشقانه بر آمده و میتواند حس بیافریند. این کارگردان ایتالیایی در بهترین پیشنهاد از همان سکانس آغازین، گَرد رمزآلودی بر نماها پاشیده است که تا انتهای فیلم، ما را رها نمیکند. جدال بین کالای اصل و تقلبی که از آغاز فیلم وجود دارد، تا نمای پایانی فیلم، کاکرد خود را حفظ کرده و عشقِ فیلم را با نوعی تردید میآمیزد. ریتم فیلم هم با اینکه میتوانست خستهکننده باشد، اما به لطف افت و خیزهای حسی و تعلیق عاشقانه، تا انتهای این هزارتو ما را با خود همراه ساخته و در نهایت به یک غافلگیری منتهی میشود. از موسیقی متن بسیار خوب انیو موریکونه، آهنگساز فقید و پرآوازۀ ایتالیایی هم نمیشود گذشت که گوش نواز است و به خلق حس فوق العادۀ فیلم کمک فراوانی میکند.
جفری راش که خاطرۀ بازی او در دزدان دریایی کارائیب ، هنوز در خاطر علاقهمندان به سینماست، نمایش قابل قبولی دارد.وی غرور، تعصب و شخصیت دلال ابتدای فیلم را به زیبایی و البته به لطف فیلمنامۀ خوب، به عشق، تمنا و در نهایت یأس تبدیل میکند. حرکات بدن، حالات چهره و شیوۀ بیان دیالوگها، در کنار نگاهی نافذ و ملتمسانه، از او کارکتری باور پذیر میسازد که از نقاط قوت بهترین پیشنهاد به حساب میآید.
آقای دلال که تخصصاش، تشخیص آثار اصل و تقلبی است و از همین طریق کلکسیون فوق العادهای از پرترهها جمعآوری کرده، اینبار نمیتواند احساس تقلبی را تشخیص دهد، و به قول خودش، بخش واقعی و اصل ماجرا که همان اجزاء ربات قدیمی است، چشم او را بر حقیقت میبندد و هر آنچه در تمام عمر برایش زحمت کشیده، بر باد میرود. او که در تمام این سالها، از تخصصش برای فریب مردم و خرید تابلوهای اصل با قیمت تابلوهای تقلبی استفاده کرده، در مواجهه با عشق، توان تشخیصش را از دست داده و سرانجام از نقطۀ قوتش، شکست میخورد. اما آقای اولدمن، عشقی که برای یکبار در زندگی تجربه کرده، رها نمیکند و با انتظاری تلخ فیلم پایان مییابد. اگر طرفدار فیلمهای عاشقانه و معمایی هستید، بهترین پیشنهاد، بهترین پیشنهاد است.
نظرات کاربران
نظرات کاربران