پس از استقبال فراوان مخاطبان از فصل اول فلیبگ، فیبی والربریج، شروع به تولید فصل دوم سریال فلیبگ کرد. ۴ مارس ۲۰۱۹ اولین قسمت از فصل دوم فلیبگ از بیبیسی ۳ پخش شد و مخاطبان شاهد حضور چهرههای جدید از جمله اندرو اسکات در کنار بازیگران فصل قبل بودند. بعد از پخش اولین قسمت، علاقهمندان فلیبگ مطمئن بودند که فصل دوم فراتر از انتظار آنها خواهد بود. امتیاز ۱۰۰ منتقدان اوت نتومیتوز به شما این اطمینان را میدهد که از کنار فلیبگ راحت نمیتوان گذشت.
حالا شخصیت سردرگم و آسیبپذیر فلیبگ در فصل اول، با تغییراتی اساسی در فصل دوم بازگشته است. فلیبگ هنوز همان دختر شوخطبع و جذاب و هنجارشکن فصل اول است که این بار به چالشی عمیقتر و بزرگتر دعوت شده است. در لحظات ابتدایی سریال، با مشاهده رفتار و ظاهر فلیبگ، امکان دارد گمان کنیم که قهرمان دوستداشتنیمان، سربهراه شده، اما کافی است چند ثانیه صبر کنیم تا دوباره شاهد یک فاجعه باشیم. فاجعهای از جنس فلیبگ. قسمت اول درست یک سال پس از پایان فصل یک است. در این یکسال اتفاقات زیادی افتاده که مهمترین آنها قطع رابطه کلر با خواهرش فلیبگ برای حفظ زندگی خانوادگیاش است. این خانواده پس از یک سال به بهانه آشنایی با کشیش مراسم عروسی پدر و نامادری -نهچندان دوستداشتنی- در رستورانی دور هم جمع شدهاند. اوضاع برای خانواده در این یک سال تغییر چندانی نداشته است؛ کلر موفقیت جدیدی کسب کرده اما همسرش دچار تغییر جدیدی نشده و با همان روحیه خاص خود حضور دارد. اما این یک سال برای فلیبگ متفاوت گذشته است. او بالاخره توانسته جلوی تعطیلی کافهاش را بدون کمک خانواده بگیرد و از جهتی دیگر آن اعتیاد زجرآور به روابط متعدد را ندارد؛ اما چیزی که پس از یک سال همچنان در او باقیمانده، محبتی است که نسبت به خواهرش دارد و همین موضوع شام خانوادگی را تبدیل به یک فاجعه میکند. اما نکته جذابی که نمیتوان نادیده گرفت حضور اندرو اسکات در نقش کشیش منتخب مراسم ازدواج است که از همان دقایق ابتدایی به مخاطب اثبات میکند این کشیش با هر کشیشی که دیده فرق میکند. حضور کشیش عجیبوغریب در کنار فلیبگ (فیبی والربریج) نوید یک کشمکش جذاب و خطرناک را میدهد و این دقیقا همان احساس تعلیقی است که مخاطب مدتهاست دنبالش میگردد.
تقابل دیدنی و جذاب فلیبگ و کشیش که در ظاهر به شکل دو عنصر متضاد از هم به نظر میآیند بنیان کمدی جذاب این فصل را گذاشته و آن را از فصل قبل کاملا متمایز میکند. اما این کمدی شبیه نمونههای کلیشه ای کاربرد کشیش برای نشان دادن این تقابل یا صرفاً به سخره گرفتن مذهب کاتولیک نیست و به موضوعی والاتر، یعنی مسألهٔ عدم حضور عشق در زندگی و تنهایی آدمی میپردازد. با وجود تقابل کشیش و فلیب،گ مخاطب با کمی تیزهوشی متوجه میشود که هر دو شخصیت از نظر هنجارشکنی و قانونگریزی شبیه به هماند و این دقیقا آن نقطه تمایز سریال با سریالهای کمدی دیگر است. شاید بتوان گفت شکستن دیوار چهارم (نگاه کردن بازیگر به دوربین و در واقع به مخاطب) که در این فصل هم با قوت همراه شخصیت عصیانگر ماست، مانند لحظات نیایش کشیش با پروردگار است که در فلیبگ به این شکل حضور پیدا کرده و شاید به همین دلیل است که کشیش تنها شخصیتی است که متوجه این رفتار غیرمعمول میشود.
والربریج با وجود اصرارهای فراوان خارجی که از او میخواستند سریعتر فصل دوم سریال را آغاز کند تا زمانی که از ایدههایش مطمئن نشد به سراغ ساخت فصل دوم نرفت و همین وسواس باعث شد فلیبگ به سرنوشت سریالهای پر طرفداری که در فصل دوم با افت و ریزش مخاطب مواجه میشوند دچار نشود.
فلیبگ کمدی تازهای است که مخاطبان و دوستداران کمدی چشمانتظارش بودند. این سریال که در هر لحظه بین یک درام قوی و یک کمدی در حال جابهجایی است، میتواند شما را جذب خود کند.
نظرات کاربران
نظرات کاربران