گذشته آینهای است که ما سالها است از نگاه کردن به آن دوری میکنیم. ما گویی از دیدن آنچه که از دست رفته هراس داریم، شاید هم دیگر اهمیتی به آن نمیدهیم. کلاغ سومین ساختهٔ سینمایی بهرام بیضایی است و مانند بسیاری از آثار او در جستوجوی چیزی است که روزی ارزش داشت و مردمانی از تاریخ آن را زندگی کرده بودند.
کلاغ داستان مجری و خبرنگار مطرح تلویزونی به نام اصالت (با بازی حسن پرورش) است که خبری مبنی بر گم شدن دختری توجه او را جلب میکند. او که فکر میکند دختر را قبلاً در جایی دیده است برای پیدا کردن او دست به کار میشود. کمی بعد که از پیدا کردن او ناامید میشود، همسرش یعنی آسیه (با بازی پروانه معصومی) به موضوع علاقهمند شده و این دفعه او است که میخواهد دختر را پیدا کند. در این بین آسیه که هم در مدرسهٔ دانشآموزان کر و لال معلمی میکند و هم خاطرات مادر اصالت (با بازی آنیک شفرازیان) را از زبان او مینویسد، به همراه مادر اصالت به مناطقی از تهران قدیم سر میزند که دیگر تبدیل به خاطرات شدهاند.
بیضایی در کلاغ همان دلمشغولی همیشگیاش از تاریخ را بیان میکند. تاریخی که در فاصلهٔ چند نسل آنچنان دور و فراموششده به نظر میآید که دیگر اثری از خودش ندارد. سنگلج که گویی محلهٔ دختر گمشده است، به کل تغییر کرده و دیگر هیچ کس او را نمیشناسد. سنگلج هنوز هم پوستهٔ قدیمی خودش را حفظ کرده است.
بازی بینظیر پروانه معصمومی یکی از نکات بهیا ماندنی فیلم است. کلاغ که آخرین کار پروانه معصومی با بهرام بیضایی پس از رگبار و غریبه و مه است یکی از متفاوتترین بازیها در کارنامه او محسوب میشود. کلاغ آخرین فیلم سیاه و سفید بیضایی است و نشان از آن دارد که او علاوه بر انتخاب فصل پاییز (مرگ و زوال) و بازی سرد و درونی پروانه معصومی این فرم تصویری را بهترین انتخاب برای چنین قصهای میدانسته است. فضایی مه آلود و ناواضح که هر مسافری از زمان حال در آن سردرگم میشود. این سردرگمی و بلاتکلیفی به خوبی در بازی پروانه معصومی موج میزند. به نوعی که او از شدت این ابهام و رمزآلود بودن گذشته و سرنوشت دختر گمشده تب میکند و مریض میشود.
نام کلاغ برای فیلم بیضایی در راستای دستیابی به همان کلیت تیره و فراموش شدهٔ گذشته است. دختر گمشده که کسی جز جوانیهای مادر اصالت نیست، در نهایت و با پیدا شدن عکسی در اتاقی متروک در خانه پیدا میشود. کلاغ نویددهندهٔ همان خبر بد و شومی است که در خزانی مرده و سرد، استخوان آدمی را به درد میآورد. هویتی که روزبهروز و نسلبهنسل بیشتر از پیش، رو به نابودی حرکت میکند.
کلاغ یکی از تکنیکیترین آثار بیضایی به لحاظ فرمی است و او در طول فیلم به وضوح در حال نزدیک شدن به نقطه دید آسیه است. فرمی که ده سال بعد در شاید وقتی دیگر آن را به بهترین شکل ممکن به کمال رسانده است. کلاغ در زمرهٔ آثار سینمایی بهیادماندنی سینمای ایران قبل از انقلاب اسلامی است؛ اثری که خودش هم انگار به دست فراموشی سپرده شده است.
نظرات کاربران
نظرات کاربران