روابط میان انسانها، احساسشان نسبت به یکدیگر به اضافۀ لحظاتی که با هم گذراندهاند آنقدرها هم که گمان میکنیم ساده نیست. دوئت که اولین تجربۀ فیلمسازی بلند نوید دانش جعفری به حساب میآید، از سال ۱۳۹۴ انتظار سالنهای سینما را میکشید و سرانجام در دوران کرونا به اکران آنلاین رسید. دانش جعفری با دوئت در تکاپوی پرداختن به قصهای عاشقانه اما پیچیده است. این فیلم پیشتر توانسته بود در جشنوارۀ شبهای سیاه تالین که هر سال در پایتخت استونی برگزار میشود، عنوان بهترین فیلم را به دست آورد.
دوئت را میتوان عاشقانهای خانوادگی نامید که علی رغم ضعف در فیلمنامه، با توجه به فیلم اولی بودن کارگردان و موفقیت در جشنوارههای خارجی، حرفهایی برای گفتن دارد. به دلیل قصه و اتفاقات آن، ردۀ سنی مناسب برای تماشای این فیلم را ۱۷+ سال در نظر گرفتهاند.
حامد، موزیسینی است که به تازگی به همراه همسرش مینو از پاریس به ایران برگشته و با اصرار مینو قصد دارد با عشق قدیمیاش ملاقات کند تا این ماجرای کهنه تمام شود. حامد با برنامهریزی موفق میشود سپیده را که در دوران دانشجویی به او علاقه داشته ببیند اما این اتفاق، کنجکاوی شوهر سپیده را در مورد گذشتۀ او به دنبال دارد و اینگونه هر دو زندگی تحت تاثیر قرار میگیرد.
توجه به عمق قابها یکی از ویژگیهای مثبتی است که به خلاف فیلمهای رایج امروز سینمای ایران، دوئت به خوبی توانسته از آن استفاده کند و تصاویر را از حالت تخت بودن در آورد. توجه به این مسئله، علاوه بر ایجاد جذابیت بصری، در بعضی پلانها به خلق معنا نیز کمک میکند هرچند که گاهی نماهای دوربین روی دست، از حس فیلم میکاهد. بازی با موسیقی که از نام فیلم آغاز شده، تا انتها همراه مخاطب است و تا حد زیادی در خدمت فیلم باقی میماند و می توان آن را یکی دیگر از نقاط قوت دوئت بر شمرد.
حضور بازیگران مطرح و خوش سابقه برای یک کارگردان جوان تیغ دو لبه است اما دانش جعفری توانسته از پس آن بر آید و نتیجۀ قابل قبولی را شاهد باشیم. علی مصفا با اینکه همان علی مصفای دیگر فیلم هایش است اما به درستی انتخاب شده و بازی روان و راحتی ارائه میدهد. نگار جواهریان اما هر از گاهی نشانهای از بازیگری با تجربه و سابقۀ او نشان میدهد. بازی هدیه تهرانی در نقش مینو شاید بهترین بازی دوئت باشد. حالات چهره در کنار لحن درست و سنجیده، او را یک سر و گردن بالاتر از دیگر بازیگران این فیلم قرار میدهد. ترکیب بازیگران به اصطلاح چهره و جوان که شاید دلایل مالی هم داشته، ترکیب بدی نشده اما هنوز نیاز به چکش کاری دارد که می توان تجربه ی کم کارگردان را دلیل این اتفاق دانست.
دوئت خوب است اما می توانست بهتر باشد اگر به جای پرداخت به نماد و نشانهها، قصه در اولویت قرار میگرفت. قصهای که پتانسیل فیلم بلند را داشته و فیلم کوتاهی نبوده که کش آمده باشد؛ گاهی کم دارد و گاهی زیاد. همین طور که دوربین به عمق توجه دارد، داستان نیز به عمق روابطی میپردازد که به نظر ساده میآیند اما جرقهای میتواند آنها را در متن اصلی زندگی انسانها قرار دهد. یک دروغ کوچک، کتابچۀ گذشتۀ انسان را از طاقچه در آورده، ورق میزند و همه چیز را دگرگون میکند. هر چند در دوئت ماجرا زمانی آغاز میشود که سپیده فقط بخشی از حقیقت را مخفی میکند اما به قول نادر ابراهیمی: «همه ی حقیقت را نگفتن؛ همان دروغ گفتن است، قدری کثیفتر» و این پنهانکاری مصلحتی است که گاهی زندگی را دچار بحرانهای پیچیده میکند، اگرچه مسألۀ پنهانشده ساده و بیاهمیت باشد.
فیلمی شبیه دوئت، شاید شما را به یاد آثار اصغر فرهادی بیندازد اما زاویۀ نگاه این کارگردان جوان منحصر به خود اوست و باید منتظر ماند و فیلمهای بعدی او را به تماشا نشست.
نظرات کاربران
نظرات کاربران