اگر تا به حال نسبت به معتادان دید از بالا به پایینی داشتهاید و همیشه بدون دانستن زندگی آنها، قضاوتشان کردهاید، پس آماده باشید که با مینیسریال پاتریک ملروز دید عمیقتری نسبت به زندگی یک معتاد پیدا کنید و بتوانید با کفشهای او راه بروید.
پاتریک ملروز مینیسریالی به کارگردانی ادوارد برگر و کمدی سیاهی است برگرفته از رمانهای ادوارد سنت آبین.
این محصول مشترک آمریکا و انگلیس در سال ۲۰۱۸ و از شبکه شوتایم پخش شد و طولی نکشید که نظر مخاطبان و منتقدان زیادی را به خود جلب کرد و امتیازات ۸.۱ را از کاربران سایت آیامدیبی و ۹۰ را از منتقدان سایت راتن تومیتوز دریافت کرد. همچنین توانست نامزدی بهترین بازیگر مرد را برای بندیکت کامبربچ در جشنواره گلدن گلوب و جایزه بهترین بازیگری مرد در جشنواره بفتا را برای او و بهترین مینیسریال را برای ادوارد برگر به همراه آورد.
پاتریک ملروز در ۵ قسمت یک ساعته تهیه شده است که هر قسمت آن به دورهٔ خاصی از زندگی شخصیت اصلی میپردازد و بدین ترتیب نقاط عطف زندگی شخصیت را برای مخاطب به نمایش میگذارد. مینیسریالی تکشخصیتی که همراه ریتم کندی که دارد، باعث میشود هر چه دقیقتر و عمیقتر با پاتریک همراه شوید و به ابعاد مختلف شخصیت این معتاد به هروئین پی ببرید.
پاتریک ملروز (با بازی بندیکت کامبربچ) جوانی است که به هروئین اعتیاد دارد و در پنج قسمت چگونگی وقوع این اتفاقات را برای مخاطب شرح میدهد.
شاید این خلاصه یک خطی انگیزهٔ لازم برای دیدن یک مینیسریال را برای مخاطبان به وجود نیاورد اما پاتریک ملروز نوع دیگری از این خلاصههای یک خطی است.
درخشش دیوانهوار کامبربچ همچون بازی او در نقش شرلوک که همراه شده است با درونگرایی و بحران شخصیتی او در نقش آلن تورینگ در فیلم بازی تقلید تنها بخشی از جذابیتهای پاتریک ملروز است. همچنین بازی بینظیر و سرد هوکو ویوینگ (دیوید ملروز_پدر پاتریک) این پازل کوچک را کامل میکند. بازیگرانی که توانستند نقشهای خود را از مرادب کلیشهای بودن، بیرون بکشند و دید روانشناختی و تازهای از اعتیاد و کودکآزاری را به مخاطب عرضه کنند.
همان طور که هر قسمت سبک و آهنگ مخصوص خود را دارد، فضایی متفاوت نیز بر هر قسمت آن حاکم است. به همین ترتیب تغییر نوع بازیها و کارگردانی متفاوت هر قسمت را جذاب و منحصربهفرد میکند به طوری که در پایان این مینیسریال اغراق نکردهایم اگر بگوییم مخاطب هر لحظه از زندگی پاتریک ملروز را همراه او بوده است.
هنگامی که پاتریک را از دور نگاه میکنیم چون کودک خوشحالی است که در جایی ایستاده و بالا و پایین میپرد اما هنگامی که به او نزدیک میشویم، میبینیم که روی در چوبی چاهی ایستاده و با هر پرش امید دارد که در بشکند و این آخرین تصویری باشد که مجبور به دیدن آن است.
نظرات کاربران
نظرات کاربران