قصهٔ فیلم برگرفته از یک الگوی جذاب کلاسیک است که هنوز هم میشود با استفاده از آن روایتی گیرا خلق کرد؛ پیرنگ سفر چند دوست به جایی خوش آبوهوا برای تسکین آشوب درونشان؛ این قصه وقتی جان میگیرد که یک آدم اضافی به این جمع افزوده شود، حالا دست فیلمساز باز است تا از وجود این شخص نهایت استفاده را ببرد و بیننده را تا آخرین لحظه برای شناخت او مشتاق نگه دارد. اما تفاوت لتیان با آثار قبلی این الگو در جایی آغاز میشود که تشخیص کسی که اضافه به این جمع شده را برایمان سخت میکند.
لتیان خوب شروع میشود، آدمهایش را به خوبی میشناساند، گرهاش را در جای درستی میافکند و سروشکل یک فیلم گیرا را پیدا می کند. همه چیز برای یک سفر آماده شده، اما ناگهان خبر از آمدن کسی میدهند که حضورش فضا را سنگین و رفتارها را به شدت عوض میکند. پس همین حضور و تغییر رفتار نشان از رازی میدهد که نباید فاش شود، اما متاسفانه پاشنه آشیل فیلم همین رازی است که ای کاش فاش نمیشد یا بهموقع و در زمان درست برملا میشد نه زمانی که دیگر مخاطب به همه چیز پی برده و خود را مسلط بر فیلم میبیند و دیگر شیرینی این گرهگشایی از بین رفته است. بدتر از آن این است که فیلمساز و نویسنده برای نجات فیلم، دست به گریبان اتّفاقات بیتاثیر و لحظههایی توخالی میشوند که حذفشان هیچ لطمهای به فیلم نمیزند.
ترکیب بازیگران فیلم که همگی این روزها از چهرههای درخشان سینما هستند برای هر مخاطبی جذاب است. آنها انتخابهای نسبتاً خوبی هستند و بار اصلی فیلم بر دوش گل سرسبد بازیگرانش یعنی حسن معجونی و سارا بهرامی است. بازی پریناز ایزدیار در لتیان هم جاندار از کار در آمده؛ اما امیر جدیدی و علیرضا ثانیفر آنطور که باید خوب هدایت نشدهاند و کارگردان به قالبهای پیشین آنها رجوع کرده و آنها را تقریباً دستنخورده در فیلم خود قرار داده است.
کارگردان در نمایش صحنهها و قاببندی و نورپردازی بهتر عمل کرده و جسارتی تأملبرانگیز به خرج داده تا فیلم از این لحاظ کمنقض باشد و این نشان از درک درست تیموری از متن اکتای براهنی دارد. اما کاش آناهیتا تیموریان و اکتای براهنی در شخصیتپردازی و نوشتن فیلمنامه حوصلهٔ بیشتری به خرج میدانند تا این آدمها به همان اندازه رفتار ظاهریشان در باطن هم پیچیده بودند تا این عدم تناسب رفتاری اینقدر به چشم نمیآمد.
در پایان باید گفت با همهٔ کموکاستیها لتیان هنوز میتواند مخاطب خود را درگیر کند و در طول فیلم راضی نگه دارد تا در پایان ضربهٔ نهایی خود را وارد کند. این فیلم سعی دارد با استفاده از الگوی فیلمسازی هانکه در لحظات آخر فاجعهای را به تصویر بکشد پس احتیاج به مخاطبی صبور و نگاهی باحوصله دارد.
نظرات کاربران
نظرات کاربران