آمور (Amour) در زبان فرانسه به معنای عشق و (Mort) با تغییر مصوت (-َ) به (-ِ) در تلفظ به معنای مرگ است. همین یک جمله میتواند مضمون درام ۱۲۷ دقیقهای عشق اثر میشائیل هانکه باشد که با هزینهای نزدیک به ۸.۹ میلیون دلار در فضایی آپارتمانی فیلمبرداری شد و توانست با گذر از مرزهای فرانسه فروش ۲۹.۹ میلیون دلاری را برای سازندگانش به همراه داشته باشد. کسب امتیاز ۹۳ از منتقدان راتنتومیتوز و ۹۴ از متاکریتیک در کنار جوایز و نامزدیهای متعدد در زمینههای بهترین فیلم، بازیگری زن، بازیگری مرد، فیلمنامه و کارگردانی از جشنوارههای معتبری چون کَن، اسکار، گلدنگلوب، بفتا و … اثبات میکند عشقفیلمی دیدنی است که شما را به تماشای زندگی مینشاند.
خلاصهٔ داستان
آن و جورج لارنت، زوج کهنسال هنرمند ساکن پاریساند، که پس از سکتهٔ مغزی آن، تغییراتی در زندگی و رابطهٔ عاطفی آنها به وجود میآید. سکانس شروع فیلم، شکستن در خانهٔ این زوج و کشف جنازهٔ آنی در اتاق خواب است که با لباسی رسمی روی تخت دراز کشیده و اطرافش با گل تزئین شده. با نشان دادن پایان داستان در شروع فیلم، هانکه ما را دعوت به تماشای چگونگی رخ دادن این واقعه میکند. ویژگی آثار هانکه انعطافپذیری آن مطابق با میل و دریافت هر شخص از داستان فیلم است. به همین سبب در عشق نیز مانند باقی آثار او، این مخاطب است که مطابق با سلیقهٔ شخصیاش شروع به کشف چراییها و چگونگیها میکند. عشق نه دربارهٔ شخصیت آنی است که در روند زوال عقلانی، رفته رفته قوایش را از دست میدهد و تنهاییاش دوچندان میشود، نه دربارهٔ جورج است که با تمام علاقهاش به آنی شاهد این روند زوال و فرا رسیدن مرگ اوست؛ عشق دربارهٔ ارتباط بین آنهاست.
در صحنهای از فیلم، هانکه با تصویر کردن حرکت آنی روی ویلچر برقی جلوی جورج برای ما یک صحنهٔ عاشقانهٔ رقص را تداعی میکند، رقصی که گذر عمر به آن شکل و شمایلی نو بخشیده است. بازی درخشان دو بازیگر قدیمی فرانسوی، امانوئل ریوا در نقش آنی و ژانلویی ترنیتیان در نقش جورج لارنت از نقاط قوت و دیدنی فیلم محسوب میشود، که علاوه بر کارگردانی و فیلمنامهٔ توانمند هانکه، تحسین زیادی از جانب منتقدان برانگیخت. رفته رفته با قدرت گرفتن احساس مرگ در خانه، فضای فیلم از رنگهای گرم به سمت رنگهای سرد گرایش پیدا میکند، خیال قدرت میگیرد و در پایان چه جورج زنده باشد چه مرده، آن خانه ترک شده و میدانیم این زوج هرگز به آنجا بر نخواهند گشت. عشق در نهایت تصویرگر زندگی است که به قول آنی هر چه که هست با تمام طولانی بودن و سختیهایش «خوشگله».
اگر از ریتم تند و وقایع پیدرپی و شلوغ فیلمهای هالیوودی خسته شدهاید و دلتان تجربهای متفاوت و ناب از زندگی و درام میخواهد، شما را دعوت به تماشای عشق میکنم. فیلمی که جای کشف را برای مخاطبش باز گذاشته و با احترام از او میخواهد، هر چه خود دوست دارد از این زندگی دریافت کند.
نظرات کاربران
نظرات کاربران