تنوع در داستانگویی و موقعیتهای جدید، یکی از نیازهای اساسی سینمای کمدی ایران است. فیلمهای بسیاری هستند که تنها با تکیه بر کلیشههای مصرفشده و موقعیتهایی که اساساً چیزی برای خنداندن مخاطب ندارند، او را دست کم گرفتهاند؛ اما خوب، بد، جلف ۲یکی از معدود کمدیهایی است که در سال گذشته، شما را میخنداند و مدام غافلگیرتان میکند. خوب، بد، جلف ۲ با ترکیب جدیدی از بازیگران و موقعیت داستانی متفاوتش سال گذشته در جشنوارهٔ فیلم فجر به نمایش درآمد و در کنار سینما شهر قصه، یکی از دو فیلم کمدی سیوهشتمین دورهٔ این جشنواره بود.
داستان فیلم حول یک فیلمساز ایرانی یعنی فربد (حامد کمیلی) میگردد که به تازگی از امریکا به کشور برگشته تا فیلمی را با بازی سام درخشانی و پژمان جمشیدی بسازد. در واقع امّا داستان چیز دیگری است و ساختن این فیلم بهانهای بیش نیست و فربد و همکارانش از جمله دکتر مدنی (فرهاد آئیش) یک تیم جاسوسی هستند که برای یک خرابکاری هستهای و دزدیدن یک محمولهٔ رادیواکتیو به ایران آمدهاند. برای آنکه کسی به آنان شک نکند، چه گزینههایی بهتر از سام درخشانی و پژمان جمشیدی.
مانند خوب، بد، جلف ۱ هستهٔ اصلی کمدی فیلم، بر دوش تضادی است که پژمان و سام در مقابل یک مأمور جدی به وجود آوردهاند. حماقت و سادگی این دو بازیگر سطح اول سینما اغراقشده است و آنان بر سر اینکه یک بیسکوئیت چند ثانیه باید در چایی بماند تا خوب نرم شود، جر و بحث میکنند. این در حالی است که تیم جاسوسی در برنامهریزی برای یک حملهٔ تروتمیز استرس زیادی را تحمّل میکنند. خوب، بد، جلف ۲ پر از موقعیتهایی است که شما را میخنداند و برای این کار تنها به دیالوگهای خشک و خالی بسنده نمیکند. موقعیت را میسازد و از کیفیت یک کمدی اسکروبال استفاده میکند. به عنوان مثال حمله به خانهٔ تیمی طالبان و صحنههای سیاه و سفید از فیلمی که قرار است ساخته شود.
بازی بازیگران و بهخصوص حضور حامد کمیلی، یکی از نقطهقوتهای فیلم است. او به خوبی روی مرز یک بازی جدی و کمدی قدم میگذارد و در تضاد با پژمان و سام قرار میگیرد. حضور ریحانه پارسا در نقش دختر قلابی دکتر مدنی هم یکی دیگر از اتّفاقات تازهٔ فیلم است، اگرچه چندان انتخاب درستی به نظر نمیرسد.
خوب، بد، جلف ۲ که از زمانی نسبتاً طولانی برخوردار است (۱۳۱ دقیقه) به ندرت باعث میشود تا شما خسته شوید یا از ادامهٔ آن باز بمانید. از آنجایی که خنده معمولاً در جمع اتفاق میافتد، تجربهٔ دیدن این فیلم در سالن سینما، اتّفاقی است که با تماشا از طریف ویاودیها اغلب به دست نمیآید. پیمان قاسمخانی نشان داده که از ارجاع به آنچه که در پشت پردهٔ سینمای ایران میگذرد خوشش میآید و شوخی کردن با چنین اتّفاقاتی را در این فیلم میتوان دید. در یکی از صحنههای کمیک فیلم، چند مسئول سینمایی به سر صحنهٔ فیلمبرداری فیلمی که هنوز چیزی از آن معلوم نیست میروند و فیلم را برای جشنوارهٔ فجر پسند میکنند: ما این فیلم را برای جشنوارهٔ فجر میخواهیم.
نظرات کاربران
نظرات کاربران