گاهی چیزی عجیب است، اما فقط عجیب است نه چیزی بیش از آن. مسخرهباز نخستین اثر سینمایی همایون غنیزاده که سابقۀ خوبی در تئاتر دارد مصداق همین جمله است. این فیلم که در سیوهفتمین جشنواره فیلم فجر و همچنین جشنواره فیلم ورشو لهستان مورد توجه داوران و مخاطبان قرار گرفت، در سال ۱۳۹۸ به پرده نقرهای سینما رسید و فروش بیش از ۳ میلیارد تومان را تجربه کرد برای فیلم اول یک کارگردان جوان، میتواند موفقیت خوبی محسوب شود.
مسخرهباز که میتوان آن را ملقمهای از ژانرهای مختلف دانست، پیش از شروع، با نام خود پیشانگارهای ایجاد میکند که با یک فیلم کمدی طرف هستیم. استفاده از شکست تداوم و ایجاد حالت مکانیکی کاراکترها به وسیلۀ کاتهای سریع، بعضاً بیربط و نماهای بسته از چیزهای نامربوط، همگی در خلق نوعی طنز بصری دخیل هستند. البته از جنبههای فانتزی و بعضا معمّایی اثر هم نمیتوان گذشت و در نهایت با اثری مواجه میشویم که به سختی میتوان آن را در ژانر مشخصی قرار داد و این نکته قطعاً در به دست آوردن چهار سیمرغ از جشنوارۀ سیوهفتم فجر بیتأثیر نیست. جوایز بهترین فیلم هنر و تجربه، بهترین فیلم نگاه نو، بهترین جلوههای بصری و بهترین بازیگر نقش مکمّل مرد به همراه حواشی فراوان، دستاوردهای همایون غنیزاده و فیلمش در نخستین فجری بود که تجربه میکرد. موفّقیتی که در سال ۲۰۱۹ در جشنواره فیلم ورشو تکرار شد و مسخرهباز عناوین بهترین فیلم و بهترین کارگردانی به همراه جایزۀ ویژۀ هیئت داوران را به دست آورد.
دانش و شاپور در مغازۀ سلمانی کاظمخان مشغول به کار هستند. شاپور حرفهای سیاسی میزند، دانش عاشق بازیگری است و کاظمخان به چیزی جز فیلم کازابلانکا و سلمانیاش فکر نمیکند. مانفرد که دوست آنها است پیشنهاد خرید موهای بلند زنان را مطرح میکند و این آغاز ماجرایی است که پایانش سونامی است؛ بله سونامی. دانش با بازی صابر ابر که شیفتۀ بازیگری است در اکثر لحظات فیلم اتّفاقات را از درون ذهن خود روایت میکند و این تمهید روایی فضایی فانتزی و رؤیاگون میسازد.
آنچه بیش از سایر نکات فنی فیلم به چشم میآید، میزانسن است. با توجه به تجربۀ غنیزاده در تئاتر، میزانسن فیلم به شدّت تئاتری است و تمام اتّفاقات فیلم در یک مغازه رخ میدهد. نکتهای که حتی در دکوپاژ نیز به چشم میآید و اکثرا دوربین به جای تماشگر تئاتر قرار میگیرد. هرچند نظرهای موافق و مخالف بسیاری در این مورد وجود دارد که برخی آن را شاهکار و برخی فاجعه میدانند، اما بیتردید مدیوم سینما و تئاتر تفاوتهای انکارناژذیری دارند و دقیقاً اینجاست که غنیزادۀ بااستعداد راه زیادی برای پیمودن دارد. درک تفاوتهای این دو رسانه است که میتواند به خلق درست منجر شود. جلوههای بصری اما بسیار حرفهای و فنی است و نشان میدهد استحقاق جایزهای که برده را دارد. تدوین، خصوصاً در افتتاحیۀ فیلم به خوبی فضا میسازد و اگر فیلمنامه هم پس از بیست دقیقه همچنان پرشکوه ادامه میداد، مسخرهباز میتوانست فیلم بهتری باشد.
نقطۀ قوت این فیلم بیشک بازیهای گیرا و روان بازیگران است که به لطف شخصیتپردازی نسبتاً خوبی که در فیلمنامه وجود دارد، توانسته بسیاری از ضعفهای دیگر فیلم را پوشش دهد. علی نصیریان که در بازی در نماهای بسته تبحر فوق العادهای دارد، نقشی متفاوت را با جزئیات فراوان (حالت صورت، بدن، لحن) به زیبایی خلق میکند. هرچند خودش این جایزه را درجه دوم میداند و به شوخی در هنگام دریافت جایزهاش این نکته را بیان میکند اما بازی او وزنهای است که خلأ آن در لحظاتی که حضور ندارد به شدت احساس میشود. بابک حمیدیان و صابر ابر نیز بازی پذیرفتنی و یکدستی به نمایش میگذارند تا نمایش کامل شود.
مسخرهباز پر از گوشهوکنایههای ریز و درشت است. تکرار مداوم این دیالوگ که: «مو از خودمونه»، سعی دارد سوزنی به جامعۀ دیگرمقصرپندار امروزمان زده باشد و در کنار آن، با نشان دادن جوانی که برای هدفی که دارد هیچ تلاشی نمیکند و سرگرم رؤیاپردازی است، نتیجه را جز زلزله و سونامی نمیبیند. او ابتدا جنایتکار میشود و سپس آب همه چیز را با خود غرق میکند. علاقهمندانی که فیلمهای عجیب و متفاوت را میپسندند و از فضای کسلکنندۀ سینمای امروز ایران شکایت دارند، مسخره باز را از دست ندهند و تلاش کنند که سرگرم شوند، هرچند از نظر نگارنده کار سختی در پیش دارند!
نظرات کاربران
نظرات کاربران