نرگس مست اولین تجربه کارگردانی سید جلاالدّین درّی است که پس از سالها فیلمنامهنویسی، این بار در مقام کارگردان یک پروژه بلند سینمایی ظاهر میشود. این فیلم پس از اکران کوتاهی در بهمن ماه، از ترکشهای شیوع کرونا در امان نماند و این روزها در اکرانهای آنلاین، دوباره در معرض نمایش قرار گرفته است. فیلمی که از سال ۱۳۹۵ در انتظار اکران روی پرده نقرهای سینماها بوده، این بار بر نمایشگرهای کوچک گوشیهای تلفن همراه و مانیتورهای خانگی عرض اندام میکند.
فیلمهای زیادی نیستند که در رثای هنرهای اصیل کشورمان ساخته شده باشند. در تاریخ سینمای ایران هر زمان سخن از این دست فیلمها به میان آید، قطعاً نام علی حاتمی سرلیست خواهد بود. اما نرگس مست را به سختی میتوان در قواره یک اثر سینمایی دانست. فیلمی که با تلفیق هنرهای اصیل ایرانی و مسائل اجتماعی به همراه چاشنی عشق میخواهد در مدح آنها گام بردارد، در نهایت به مرثیهای تلویزیونی تبدیل میشود.
موسیو، سازنده تار است. او مدام در توهمات خود زمان را گم میکند و از میان انبوه هنرمندان تاریخ معاصر ایران، علیاکبر شیدا، عارف قزوینی، فرخی یزدی و قمرالملوک را در تشویشهای ذهنی خود ملاقات میکند. چند جوان علاقهمند به موسیقی پناهگاهی جز خانه او نمییابند و داستان، در مغز موسیو و دنیای حقیقی فیلم، مدام در رفت و آمد است. در این لا به لا، فیلمساز متلکهای ریز و درشتی نیز بار وضعیت فرهنگی جامعه میکند. آنچه در نهایت برای موسیو رخ میدهد، به زعم کارگردان، سمبلی از وضعیت موجود فرهنگ و هنر ایران است.
آنچه نرگس مست را بیشتر در زمره فیلمهای تلویزیونی قرار میدهد، میتواند ریشه در سابقه جلالالدین درّی داشته باشد. او که به تازگی سریال برابر اصل را برای شبکه آیفیلم سیما ساخته و فیلمنامه سریال موفّق و محبوب کمکم کن را در سالهای گذشته به نگارش در آورده، در نرگس مست سعی نمیکند برای مدیوم سینما قاب بسازد و کمتر شاهد لانگشاتهای سینمایی در این فیلم هستیم و اکثر لحظات فیلم در مدیومشاتهای تلویزیونی میگذرد. از سویی دیگر، گویی حرفهای کارگردان در نظر خودش، از قصّه گفتن در فیلمی که ساخته مهمتر بوده و این چنین است که صدور پیام و ادای دین به «سینما» ترجیح داده شده و چه ادای دینی بهتر از ادای دین به فرهنگ این آب و خاک! اینگونه است که بیشتر از اینکه یک فیلم ببینیم و با آن همراه شویم، احساس میکنیم پای سخنرانی فیلمساز نشستهایم. کاش سینما را وسیلهای برای بیان صریح و غیرهنرمندانه پیامهای خود نمیدانستیم؛ هرچند این پیامها فرهنگی و ستودنی باشد تا مخاطب را گرفتار حس ناخوشایند انتظار برای اتمام فیلم نکنیم.
در میان اندک بازیهای گیرایی که در نرگس مست میتوان دید، بازی مهدی پاکدل و میترا حجّار است و این بازیگران هم تا زمانی که کاراکترهای دنیای حقیقی فیلم هستند بسیار باورپذیرتر از زمانی است که در توهمات موسیو به ایفای نقشهای فرعی میپردازند. از بازی سایر بازیگران هم میشود به راحتی گذشت و چیز زیادی از دست نداد.
نرگس مست در تلاش است تا فرهنگ و هنر و نوستالژی را دوباره به یاد مردم بیاورد امّا از این نکته غفلت میکند سینما به ظرافت بیشتری نیاز دارد. تا زمانی که حرفها به قصّه و قصّهها به تصویر تبدیل نشوند، حرفهای فیلمساز هرچند درست و متعالی به سختی دریافت میشوند و گاه حتّی به ضد خود بدل میگردند. آنچه میتوان به عنوان نکته مثبت این فیلم از آن یاد کرد، تنها، توجه به اکران آنلاین است. با تماشای پیوستن سینما به این کوچ اجباری به فضای مجازی، میتوان امیدوار بود که در سالهای آینده، زمینه برای رقابت میان فیلمها بیشتر باشد و کیفیت فیلمها ارتقا یابد.
تجربه بهظاهر سینمایی نرگس مست اگرچه به سراغ ایدهای جذّاب رفته، اما شاید نتوانسته آنگونه که باید از پس پرداخت آن برآید. لذا شخصیتها به درستی شکل نگرفتهاند و خط داستانی به راحتی فراموش میشود. با دیدن نرگس مست یاد و خاطره سوتهدلان مرحوم علی حاتمی در دل مخاطب جدی سینما زنده میشود، هرچند که این دو قابل مقایسه نیستند. به هر روی، وجود دغدغههای اینچنینی در میان جوانان سینمای ایران، بارقه امیدی است که شاید در آیندهای نزدیک آنچه بر پردههای سینما و صفحههای مانیتورها میبینیم، ذرّهای با فضای اجتماعی- سیاسی ایران معاصر در قرابت باشد و مخاطب بتواند آن را ببیند، لذّت ببرد و شاید اندکی تأمّل کند!
نظرات کاربران
نظرات کاربران