این بخشی از «راهنمای تازهواردان برای رمزارز» است، پرسشوپاسخی درباره رمزارز و مشتقاتش. کوین رز، ستوننویس بخش تکنولوژی تایمز به پرتکرارترین سؤالات درباره این موضوع و مفاهیم مربوط به رمزارز پاسخ میدهد.
دیفای چیست؟
دیفای مختصرشده اصطلاح امور مالی غیرمتمرکز (decentralized finance) است. اصطلاحی فراگیر برای بخشی از دنیای رمزارز است که بااستفاده از بلاکچینها برای جایگزینی میانجیهای سنتی و مکانیسمهای اعتماد، ساخت سیستم مالی جدیدی را که بومی اینترنت باشد، مجهز میکند.
خوابم گرفت!
نه! قول میدهم جالب باشد.
بسیار خب، بهت یک فرصت میدهم. منظورت چی بود گفتی «بااستفاده از بلاکچینها برای جایگزینی میانجیهای سنتی و مکانیسمهای اعتماد»؟
شما برای ارسال و دریافت پول در سیستم مالی سنتی به میانجیهایی مثل بانک یا بورس سهام داری. و برای اینکه برای انجام این تراکنش خیالت راحت باشد، تمام گروهها باید اعتماد داشته باشند که این میانجیها صادقانه و منصفانه کارشان را انجام میدهند. در دیفای، نرمافزار جایگزین این واسطهها شده. بهجای تراکنش از طریق بانک و بورس سهام، شما مستقیم با همدیگر مبادله و معامله میکنید، و با «قراردادهای هوشمندی» برمبنای بلاکچین که کار بازارگردانی، سروساماندادن مبادلات و حصول اطمینان از انجام منصفانه و معتمدانه کل فرایند را انجام میدهد.
پس دیفای نسخه رمزارزی بورس سهام است؟
بخشی از آن است. ولی دیفای شامل چیزهایی مثل پلتفرمهای وام، پیشبینی بازارها، نظرات و مشتقات هم میشود. اساساً افرادی که در کار رمزارز هستند نسخه خودشان را از وال استریت میسازند- نسخهای که کاملاً غیرمتمرکز است و منحصراً به رمزارز مربوط میشود. با نسخههای رمزارز محصولات بسیاری که شرکتهای مالی سنتی ارائه میکنند، و بدون خط قرمزها و آییننامههای زیادی که سیستم مالی موجود را اداره میکنند.
وال استریت غرب وحشی! بسیار خب، حالا جالب شد. دیفای چقدر بزرگ است؟
ارزش کل دیفای مسدودشده- روش استانداردی برای اندازهگیری ارزش رمزارز حفظشده در پروژههای دیفای- اخیراً حدود ۷۷میلیارد دلار شده. این باعث میشود دیفای اگر بانک باشد، از نظر سپرده، چیزی شبیه ۳۸امین بانک بزرگ ایالات متحده شود.
پس خیلی بزرگ نیست، ولی کوچک هم نیست.
درست است. و ارزش کل مسدودشده تنها راه اندازهگیری رشد دیفای نیست. شما میتوانید به فعالیت دادوستد در مبادلات غیرمتمرکز نگاه کنید که طی یکسال اخیر رشد درصدی سهرقمی داشته. یا میتوانید از قانونگذاران یا سیاستمدارانی که بهشکل روزافزونی با نگرانی به رشد دیفای نگاه میکنند، این را بفهمید. مایکل هسو، نماینده کنترلکننده پول در ایالات متحده است در ماه سپتامبر در نطقی در کنفرانس بلاکچین گفت که بسیاری از محصولات دیفای او را یاد «تبادل افول اعتبار» و دیگر مشتقات پیچیدهای میاندازد که در سالهای منتهی به بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ در وال استریت محبوبیت داشتند. و سناتور الیزابت وارن، نماینده دموکرات ماساچوست، در جلسه استماع ماه سپتامبر درباره رمزارز آن را «خطرناکترین بخش دنیای رمزارز» نامید.
چرا مردم اینقدر نگران دیفای هستند؟
خلاصه بگویم، چون دیفای اساساً، با معدود محافظتها و تدابیر امنیتی برای مصرفکننده که در سیستمهای مالی سنتی وجود دارند، قابل کنترل نیست.
میشود درباره چیزی که میتواند در سیستم مالی سنتی قابلکنترل باشد، ولی در دیفای قابلکنترل نیست، مثالی بزنی؟
شاید بهترین مثال رمزارزهای پایا (stablecoin) باشند. رمزارزهای پایا رمزارزهایی هستند که ارزششان همسطح ارزش پول تحت حمایت دولت، مثل دلار ایالات متحده است. رمزارزهای پایا بخش مهمی از بازارهای دیفای هستند، زیرا اگر شما سرمایهگذار رمزارز باشید، نمیخواهید پیوسته ژتونهای خود را به دلار تغییر دهید و برعکس، یا تمام سرمایه خود را روی رمزارزهایی نگه دارید که ارزششان ممکن است شدیداً نوسان داشته باشد. شما سکه رمزارزی نیاز دارید که مثل دلاری کسلکننده و پایدار رفتار کند و بتوانید بدون نیاز به فعلوانفعالی با سیستم ترادفای (TradFi) از آن استفاده کنید.
ترادفای؟
افرادی که در دیفای فعالیت میکنند بهشوخی به سیستم مالی سنتی میگویند.
چه جالب. خب، برگردیم به رمزارزهای پایا. چه چیزشان خطرناک است؟
خب، قانونگذاران بحث میکنند که رمزارزهای پایا باوجود اسمش اصلاً آنقدرها پایا و باثبات نیستند. طبق توضیح همکارم جینا اسمیالک در مقالهای درباره رمزارز پایا، این نگرانی در این حقیقت ریشه دارد که صادرکنندگان رمزارز پایا از نظر قانونی نیازی ندارند از سکههایشان یکبهیک با سرمایههای امن و شبهنقدی مراقبت کنند. سرمایهگذارانی که رمزارزهای پایا میخرند ممکن است معقولانه به این فکر بیفتند که هر سکه یکدلاری یا تتر (دوتا از محبوبترین رمزارز پایا که همسطح یکدلار آمریکاست) یک دلار ارزش دارند، و قادر خواهند شد رمزارز پایای خود را هروقت که خواستند با دلارهای واقعی معاوضه کنند. ولی در حال حاضر هیچچیزی در قانون وجود ندارد که صادرکنندگان رمزارز پایا را به این کار ملزم کند. و اگر آنها اندوخته کافی برای پوشش رمزارزهای پایایی که صادر میکنند، نداشته باشند، اگر سرمایهگذار کافی تصمیم بگیرد پولش را یکجا خارج کند، کل سیستمشان سقوط میکند.
این که خیلی بد است!
قطعاً، بهخصوص از آنجا که رمزارزهای پایا ستون فقرات مبادلات دیفای هستند. و بین سرمایهگذاران و قانونگذاران سؤالاتی درباره این هست که آیا برخی از صادرکنندگان مهم رمزارزهای پایا سرمایه کافی دارند که اگر سرمایهگذاران پولشان را بیرون بکشند، سرمایه دارندگانشان را برگردانند یا نه.
پس رمزارزهای پایا ممکن است پایا نباشند. دیگر چه چیزهایی بهشکل بالقوه باعث ایجاد نگرانی درباره دیفای میشود؟
شرکتهای رمزارزی هم که وام، کارتهای اعتباری و سپردههای سوددار میدهند، بدون بسیاری از محافظتها یا تدابیر امنیتی ارائهشده توسط بانکهای مرسوم، باعث ایجاد نگرانی میشوند. قانونگذاران در ایالات متحده تصمیم گرفتهاند جلوی شرکتهایی را که این محصولات را صادر میکنند، بگیرند و میگویند ممکن است برای مصرفکنندگان نشانگر مخاطره باشد. قانونگذاران به مبادلات غیرمتمرکز، یا دکسها (DEX) هم نگاه میکنند که به کاربران اجازه میدهد ژتونهای رمزارز را با کمک الگوریتمهای بازارگردان مبادله کنند. و بعد کلی هک و کلاهبرداری و این حرفها هم هست…
آه، عالی شد.
آره. دیفای، مثل رمزارز بهطور کلی، هدف بزرگی برای کلاهبرداری است. طبق گزارشی از تحلیلهای بلاکچین، در سال ۲۰۲۱، بهتنهایی بیش از ۱۰میلیارد دلار با هک و کلاهبرداری از دیفای گم شد. معمولاً هم برگشتی به قربانیان کلاهبرداریهای دیفای وجود ندارد. و برخلاف سپردههایی که در بانکهای معمول است، که بیمه میشوند، ژتونهای رمزارز وقتی از دست بروند، معمولاً قابل جایگزینی یا برگشت نیستند.
خب، بگذار روراست باشم. یکی از محدودههای رمزارز که سریع رشد کرده نسخه غرب وحشی وال استریت است که هیچ محافظتی از سرمایهگذار در آن وجود ندارد، در آن چیزهایی که رمزارز پایا نامیده میشود ممکن است پایا نباشد و پول شما ممکن است هر زمانی دزدیده شده و دیگر بازگشتی در کار نباشد؟
این جملهای صریح ولی خلاصهای کاملاً دقیق است!
پس چرا باید برویم سراغش؟
چهار دلیل دارد. اول، افراد بسیاری از دیفای خوششان میآید چون جدید است و غیرقابلکنترل. ایجاد یک سیستم مالی کاملاً جدید از اول چالشی ذهنی است که هرروز سراغ آدم نمیآید، و افراد بسیاری هم جذب پتانسیل لوح سفید آن میشوند. بهعلاوه، اگر تاجر زیرک یا مهندس مالی مجربی باشید، در دیفای هرکاری که نمیتوانید در سیستمهای مالی سنتی انجام دهید، میکنید و بهشکل بالقوه خیلی سریع پول زیادی بهدست میآورید.
دوم، بسیاری از طرفداران دیفای بحث میکنند که بلاکچینها از نظر تکنولوژیک بالاتر از سیستم بانکی موجود هستند، که بسیاری از آنها هم براساس پایگاه دادههایی باستانی و کدهایی منسوخ اداره میشوند (برای مثال بیشتر تراکنشهای بانکی هنوز بر برنامههای نوشتهشده با کوبول متکیاند که زبان برنامهنویسیای مربوط به دهه ۱۹۶۰ است). آنها میگویند رمزارز اولین شکل پولی است که درواقع برای اینترنت تعبیه شده و با رشدش، برای حمایت به سیستم مالی جدیدی که بومی اینترنت باشد، نیاز دارد.
سوم، اگر برای چشمانداز اقتصادی غیرمتمرکز برای رمزارز/ وب ۳ پول دادهاید، دیفای معماری مالیای است که تمام چیزهایی را که برایش هیجانزده میشوید، ممکن میکند. در سیستمهای مالی سنتی هیچ روشی برای داو وجود ندارد که ژتون عضویتی ایجاد کرده و از آن برای درآوردن میلیونها دلار استفاده کند. شما نمیتوانید بانکهای سرمایهگذاری آمریکا را فرا بخوانید و از آنها بخواهید به ازای دوجکوین به شما قیمت رمزارز معجون عشق نرم (Smooth Love Potion) را بدهند (خب، میتوانید، ولی ممکن است آنها هم الزاماتی داشته باشند). ولی با پلتفرمهای دیفای، میتوانید افرادی را پیدا کنید که قصد دارند بدون هیچ تأییدیه هیچ نهاد مرکزیای تقریباً هر سرمایه رمزارزی را با هر سرمایه رمزارز دیگری مبادله کنند.
و چهارم، طرفداران ایدهآلیستتری برای دیفای وجود دارد که تمام مسائل بالا را در جهتی بسیار اتوپیاییتر میبینند. این افراد میگویند امور مالی غیرمتمرکز میتواند به درستکردن اشتباهات سیستم مالی جاری ما کمک کند- تاحدی با فرسایش قدرت بانکهای بزرگ وال استریت بر اقتصاد و بازارهای ما.
چگونه امکانپذیر است؟
این خوشبینها ادعا میکنند که چون دیفای جایگزین واسطههای انسانی و مکانیسمهای اعتماد به بلاکچینهای عمومی میشود و نرمافزارهای متن باز میشود، از سیستمهای مالی سنتی ارزانتر (با قیمتهای کمتر)، کارآمدتر (با زمان تراکنش سریعتر) و شفافتر (با فرصتهای کمتر فسادزایی) است. آنها میگویند این سیستم سرمایهگذاری را دموکراتیزه میکند، ابزاری را به دست مردم میدهد که پیشتر فقط سرمایهگذاران حرفهای به آن دسترسی داشتند. و چون میتوانید بینام و بدون تأییدیه بانک در دنیای رمزارزها مشارکت کنید، دیفای روشی برای ارائه خدمات مالی به افرادی است که بانکداری مرسوم به آنها بهدرستی خدمت نکرده و از بسیاری الگوهای تبعیضآمیزی که اقلیتها را از دسترسی به خدمات مالی در گذشته محروم نگه داشته، اجتناب میکند.
درنهایت خوشبینها میگویند دیفای طی زمان، با استفاده بیشتر مردم و رفعشدن برخی از مشکلات اولیهاش، امنتر و قویتر میشود. و طبق باور آنها وب ۳ جایگزین پلتفرمهای تکنولوژیک حریص با اشتراکات تحت مالکیت کاربر میشود و عقیده دارند که دیفای با سیستمی منصفانهتر و بهتر جایگزین بانکهای امروزی و کارگزاریها میشود.
این که خیلی عالی است، ولی من هنوز نگرانم. ما از خطرات امور مالی غیرقابلکنترل در سال ۲۰۰۸ درس نگرفتیم؟ دیفای میتواند بحران مالی بعدی را پیش بکشد؟
در حال حاضر بعید است که دیفای بتواند منجر به ایجاد فاجعهای با ابعاد بحران مالی سال ۲۰۰۸ شود. دیفای هنوز نسبتاً تکه کوچکی از دنیای رمزارزهاست (که نسبتاً تکه کوچکی از اقتصاد در کل است)، و بسیاری از مردم که پولشان را در دیفای میریزند سرمایهگذاران پولداریاند که اگر بیشتر از اینها را هم از دست بدهند، میتوانند جبران کنند. ولی این احتمال که دیفای بتواند آنقدر رشد کند که ریسکی سیستمی را نشان دهد از نظر قانونگذارانی که تمام تلاش خود را میکنند تا از وحشیگری غرب وحشی رمزارزها بکاهند، دور نمیماند.
نظرات کاربران
نظرات کاربران