پرسش و پاسخی با کوین رز، خبرنگار تکنولوژی تایمز
بگذار آرام شروع کنیم. داو چیست؟
داو مخفف سازمان نامتمرکز خودگردان (Decentralized Autonomous Organization) است.
چه دهانپرکن.
قطعاً.
حالا یعنی چی؟
داو (که دائو تلفظ میشود) ساختار سازمانی جدیدی است که با تکنولوژی بلاکچین ساخته شده و بهعنوان نوعی شرکت تعاونی رمزارزی توصیف میشود. (یا، گاهی هم بهعنوان «چت گروهی با یک حساب بانکی»).
داو در خالصترین شکل خود گروههایی برای هدفی عمومی هستند – مثل سرمایهگذاری روی استارتآپها، مدیریت رمزارزهای باثبات یا خرید دستهای انافتی. کانسنسیس، یکی از سازمانهای بلاکچین، داو را اینگونه تعریف میکند: «مجموعههای حاکمی که بر توزیع منابعی سرکشی میکنند که به پروژههایی گره خورده که با آنها مرتبطند و با اطمینان از موفقیت بلندمدت پروژهای که حمایت کردهاند کار خود را انجام میدهند.»
داو، زمانی که شکل گرفت، توسط اعضایش اداره میشد و اغلب با استفاده از ژتونهای رمزارزها. این ژتونها اغلب با حقوقی که برایشان قائل شده همراهند – حقوقی همچون قابلیت مدیریت خزانه عمومی یا رأیگیری درباره تصمیمگیریهای مشخص.
یککم مبهم شد. میشود یک مثال بزنی؟
بله. شناختهشدهترین داو احتمالاً ConstitutionDAO است، گروهی از هزاران طرفدار رمزارز که طی یک هفته برای مزایده نسخه نادری از قانوناساسی ایالات متحده که توسط شرکت ساثبای به حراج گذاشته شده بود، سرمایهشان را به بیش از ۴۵میلیون دلار رساندند. ولی از آنجا که این گروه پس از شکست خوردن در این حراج منحل شد (و برای راهحلی برای بازگشت پول سرمایهگذارها در گرداب جدل و ستیزه افتاد)، احتمالاً بهترین مثال نیست.
مثال بهتری از این مورد میتواند PleasrDAO باشد، گروهی ده دوازدهنفره از هنرمندان، کارآفرینان و سرمایهگذاران رمزارز که برای مزایده روی کارهای هنرمندان دیجیتال باکیفیت تشکیل شد. این گروه روی یک انافتی که مربوط به کنشگر معروف، ادوارد اسنودن بود ۵.۴میلیون دلار خرج کرد و آلبوم وو تانگ کلان را با عنوان «روزی روزگاری در شائولین» به قیمت ۴میلیون دلار خرید.
وقتی آنها این آثار را میخرند، تبدیل به داراییهای اعضای داو میشود که اگر ببینند موردقبول است میتوانند آنها را مدیریت کنند. میتوانند برای نمایش آن در جای دیگری رأیگیری کنند، یا آن را به هزار انافتی تقسیم کرده و تکههایش را به مردم بفروشند، یا فقط آنها را در صندوقی فیزیکی یا مجازی نگه دارند. در الگوی داو کلاسیک، تمام این تصمیمها از طریق سیستم رأیگیریای برمبنای ژتون، روی بلاکچین گرفته میشد.
من میفهمم مردم چرا دوست دارند پولشان را برای خریدن وسایلی روی هم بگذارند. ولی چرا برای این کار یک ساختار کاملاً جدید و برمبنای رمزارز ضرورت دارد؟ نمیشد فقط سایتی معمولی برای جمعآوری سرمایه راه میانداختند؟
میشد. و، در برخی موارد، داو ممکن بود با استفاده از پلتفرمی مثل کیکاستارتر بهتر هم کار کند، زیرا استفاده از رمزارز برای افزایش میزان پول میتواند باعث شود کاربران هزینههای تراکنش گزافی را پرداخت کنند. برای مثال، وقتی سرمایه ConstitutionDAO 47میلیون دلار افزایش یافت، کاربرانش بهطور تقریبی ۱.۲میلیون دلار از شبکه اتریوم بهدست آوردند.
وای! موانع دیگری هم سر راه داو وجود دارد؟
برخی از داوها متوجه شدهاند که روش اداره غیرمتمرکز برمبنای بلاکچین آشفتهتر از چیزی است که بهنظر میرسد. اولین داو تولیدشده، که اسمش هم همان داو بود، بیش از ۱۵۰میلیون دلار سرمایه جلب کرد تا شرکت سرمایهگذاریای برای جلب سرمایه بنا کند و سپس درمیان مشکلات قانونی، اداره و امنیت از بین رفت. از همان موقع مشکلات مشابه داوهای دیگر را هم دچار دردسر کرده.
اگر قانونگذاران تصمیم بگیرند که ژتونهایی را که داوها صادر میکنند در دستهبندی اوراق بهادار قرار دهند، این مشکل جدید قانونی هم به مشکلات آنها اضافه میشود، از این رو لازم است که همان فرایند ثبتنامی را که یک شرکت برای فروش سهامش انجام میدهد، به انجام برسانند. در سال ۲۰۱۷، کمیسیون بورس و اوراق بهادار متوجه شد که ژتونهای داو، ژتون بومی داو، درواقع اوراق بهادار است و باید زیرمجموعه قانون اوراق بهادار قرار گیرد.
توسعه اخیر داو هم باعث حرفوحدیثهایی بین قانونگذاران و نهادهای اجرایی قانون شد که نگرانند برخی از داوها وسیلهای برای کلاهبرداری شود.
همکارانم، اریک لیپتون و افرات لیونی اخیراً در مقالهای درباره برخی از مشکلاتی که داو با آن دستبهگریبان است، نوشتند: «در برخی موارد، هدف سرمایهگذاران رمزارز و قانونگذاران میگویند میزان ریسک سرمایه طبق مدل پونزی کمی بالاتر از تقویت ارزش ژتونهای دیجیتالی است که میفروشند.» حتی برخی از طرفداران رمزارزها این بحث را مطرح کردهاند که داوها هنوز ثابت نکردهاند که میتوانند کاری فراتر از تخصیص رمزارز به پروژههایی بر مبنای رمزارز انجام دهند.
گریس ربکا راخمانی، یکی مشاورین ارشد داو در مقالهای برای سایت اخبار رمزارز (CoinDesk) در سال ۲۰۲۰ نوشت که «تکنولوژیستهای داو نتوانستهاند تکنولوژی الزامآوری را برای مشکلاتی که جامعه با آن مواجه است، خلق کنند.»
پس چرا مردم باید تصمیم بگیرند به داو بپیوندند؟
خب، هنوز کمی جدید و کشفنشده است. داوها هنوز در مرحله دایالآپ هستند- این اصطلاح محبوب طرفداران رمزارز است- و طرفدارانش بحث میکنند که نمونههای بهتر و قویتر طی چندسال دیگر وارد بازار میشوند. ولی اگر از کسانی که به آن اعتقاد دارند بپرسی، به شما میگویند که داوها ظرفیت این را دارند که چندتا کار کوچک را بهتر از اداره سنتی سازمانها انجام دهند:
– از نظر تئوریک، داوها میتوانند بسیار شفافتر از سازمانهای سنتی باشند، زیرا تصمیمهای مهم گروه بر پایه بلاکچین و بااستفاده از کنترل ژتونها و رأیهایی که در دفترکل ثابت بلکچین حضور مییابد، گرفته میشود.
– از نظر تئوریک، داوها میتوانند بسیار دموکراتیکتر از سازمانهای سنتی باشند، زیرا هر مشارکتکنندهای میتواند درباره تصمیمهای گروه رأی بدهد، نه فقط هیئت مدیره یا مدیران اجرایی.
– از نظر تئوریک، داوها میتوانند بسیار زرنگتر و سریعتر از شرکتهای سنتی باشند، زیرا اغلب خاص پروژه هستند و میتوانید آنها را دایر کرده و سریع به آنها خاتمه دهید.
پس چرا اینقدر میگویی از نظر تئوریک؟
چون هنوز داستان موفقیت زیادی از داوها نشنیدهایم، و بیشتر منافع هنوز اثباتنشدهاند. برخی از مردم شک دارند که شاید داوها بتوانند تصمیمهای کاری پیچیدهتر بگیرند، در حالی که دیگران فکر میکنند ممکن است خود را تاحدی به طرحهای هرمی نزدیک کنند. بعضی از داوها درواقع یکجا چیزی متناقض شدهاند- مثل AnubisDAO که خالقش متهم به دزدی ۶۰میلیون دلاری از سرمایهگذاران شد.
بهعلاوه، ساختارهای شرکتی بدون رهبر خارج از فضای رمزارز واقعاً جواب ندادهاند و بیشتر داوهای موفق امروز چیزهایی هستند که بهعنوان «داوهای پروتکل» شناخته میشوند- یعنی برای مدیریت پروژههای زیرساختی برای خود رمزارز طراحی شدهاند. ما واقعاً نمیدانیم الگوی داو اگر در کسبوکاری منظم و بدون رمزارز بهکار گرفته شود، چقدر جواب خواهد داد.
من مهندس بلاکچین یا سرمایهگذار در حوزه رمزارز نیستم. یک آدم عادیام با شغلی عادی که زندگی عادی دارد. چرا داوها باید برایم مهم باشند؟
همین حالا، بیشتر مردم در زندگی روزمرهشان با داوها مواجه نمیشوند ولی بحث من این است که بهطور کلی مهم است که بدانیم تکنولوژیستها در حال رفع چه مشکلاتی هستند. و بسیاری از تکنولوژیستهای با سرمایههای مناسب دنبال روشهایی هستند که تمام سازمانها را – ازجمله آنها که ممکن است شما در آن کار کنید یا برایتان بسیار اهمیت دارند- تبدیل به داو کنند.
برخی پیشبینی کردهاند که داوها میتوانند تبدیل به قدرتی در سیاست شوند و بتوانند بسته رمزارزی را ارائه کنند که با حمایت مالی و سازماندهیشده به کارزارها و لابیها هجوم ببرد. داو، در اولیهترین شکل خود، روش جدیدی برای گروهی از مردم است که مبلغ زیادی پول و انرژی سازماندهیشده را در پروژهای به نتیجه برسانند- خواه برای خرید قانوناساسی باشد، ساخت شبکه اجتماعی جدیدی یا تأثیرگذاری بر انتخابات. این یک ایده بزرگ و قابلتغییر است و باید حالا که در حال شکلگیری است حواسمان جمع باشد.
در حال حاضر جالبترین استفادهها از داو چیست؟
رمزارزها تجربه خود را با «داوهای اجتماعی» آغاز کردهاند که نوعی کانون اجتماعی است که باید برای عضویت در آنها پول بدهید (در قالب خرید ژتون). شناختهشدهترین داو اجتماعی دوستانی با منفعت (Friends With Benefits) است که هزاران عضو دارد و اخیراً سرمایهاش از سرمایهگذارانی همچون شرکت سرمایهگذاری اندرسین هاروویتز به ۱۰میلیون دلار رسیده.
دوستان با منفعت با «خانه سوهو غیرمتمرکز» مقایسه میشود و تاحدی شبیه کانونهای شهری آنلاین کار میکند. اعضا برای ورود باید مبلغ مشخصی از بهاصطلاح ژتونهای FWB (حروف اول اسم کانون) را بخرند. (اخیراً هزینههای عضویت کامل ژتونهای FWB 75 دلاری یا حدود ۴هزار دلار شده). وقتی عضو میشوید، به اتاق گفتگوی آنلاینی دعوت میشوید که اعضا آنجا درباره رمزارز، دادوستدهای برتر و نکات سرمایهگذاری گپ میزنند و درباره نقشههای آینده گروه با هم تبادلنظر میکنند. گروه میزبان مهمانیهایی برای اعضاست که در کنفرانسهای مهم رمزارز برگزار میشود . اعضا جلساتی محلی را در شهرهای محل زندگی خود سازماندهی میکنند.
صبر کن، من فکر میکردم رمزارز صرفاً میخواهد از قدرت تمرکززدایی کرده و زمین بازی را صاف کند. یک کانون انحصاری که باید برای پیوستن به آن ۴۰۰۰دلار بدهی عکس این ایده است. یعنی چه؟
سؤال خوبی است. و من این را با الکس ژانگ، یکی از رهبران دوستان با منفعت مطرح کردم. جوابش این بود: «در بیشتر موارد، و با FWB بهطور خاص، بهای ژتون اصولاً پایین بود، و با افزایش ارزش عضوشدن طی زمان در آن رشد یافت- ارزش واقعی یا ادراکی.» پس این مهم است که به یاد داشته باشیم ژتونها، جای پولهایی تکرارشونده که برای ملحقشدن به سازمانهایی اجتماعی پرداخت میکنید، سرمایه محسوب میشوند. در هر زمانی، چه ضروری چه غیرضروری، هرکسی میتواند ژتون خود را بفروشد. با اینهمه، برای داوها هم مهم خواهد بود که به ایجاد فرصتهای پذیرش سازمانی برای افرادی که نمیتوانند از عهده خرید ژتونها بربیایند، ادامه دهند. برای مثال، ما ژتونهای FWB را به نویسندگان، نمایشگاهگردانها، طراحان، داوطلبان برگزاری رویدادها و دیگر نقشهایی که برای مأموریتمان منفعت دارند پرداخت میکنیم و به این کمککنندگان اجازه میدهیم روش خود را برای داشتن مالکیت سهام در این جامعه پیدا کنند.
پس انگار داوها میتوانند پیچیده هم شوند، برخی آشکارا کلاهبرداریاند، و حتی آنها که کار جالبی انجام میدهند هم ممکن است پیوستن به آنها گران باشند. خب… بخش خوبش کجاست؟ اگر داوها اینقدر بیمصرفند، چرا سرمایهگذارها رویشان سرمایهگذاری میکنند و چرا مردم به آنها ملحق میشوند؟
مثل خیلی از پروژههای رمزارز، داوها مردم را به دلایل زیادی جذب کردهاند: قمار تفکری، دنبالکردن ترندهای «داغ» و عقاید واقعی آرمانشهری بین آنها. میان جدیترین طرفداران داو، یکی از موضوعات رایج مالکیت اشتراکی است. مثل معتقدین به وب ۳، طرفداران داو هم عقیده دارند که ما اساساً به الگوی مالکیت متفاوتی برای مرحله بعدی اینترنت نیاز داریم. آنها میگویند داوها به ما اجازه میدهند مجموعه جدیدی از سازمانها و پلتفرمهایی را بسازیم که مالکشان کاربرانشان هستند، بهروشهای منصفانه و شفاف اداره میشوند و بومی اینترنت هستند.
برای مثال شما میتوانید یک شبکه اجتماعی داشته باشید که توسط داو اداره شود و کاربران در آن بتوانند با رأیگیری پستهای فتنهبرانگیز را پایین بیاورند یا به افرادی که محتواهای باارزش زیادی پست میکنند، ژتون جایزه دهید. یا نسخه داوشدهای از خدمات وب آمازون که بهشکل تعاونی اداره میشد و اعضایش برای ساخت بخشهای جدید و ادامه کار این شبکه همکاری میکردند.
کریس دیکسون، یکی از سرمایهگذاران خطرپذیر و سرمایهگذار در حوزه رمزارز اخیراً ادعا کرده که داوها «میتوانند کمک کنند که مسیر اینترنت به چشمانداز اولیه و ایدهآلش برگردد: قدرت و پول به حاشیه میروند، شبکهها کنار هم رشد میکنند و شکوفا میشوند، هرجایی در دنیا میدان بازی برای استعدادها مهیاست، پیشرفتی برای طبقه متوسط خلاق است و مکانی بهطور عمومی متنوع و جالبتوجه.»
نظرات کاربران
نظرات کاربران