این بخشی از «راهنمای تازهواردان برای رمزارز» است، پرسشوپاسخی درباره رمزارز و مشتقاتش. کوین رز، ستوننویس بخش تکنولوژی تایمز به پرتکرارترین سؤالات درباره این موضوع و مفاهیم مربوط به رمزارز پاسخ میدهد.
بسیار خب. من میدانم انافتی حروف اول رمز غیرمثلی (nonfungible token) است. ولی واقعاً یعنی چی؟
بیا با خود حروفش شروع کنیم. در اقتصاد، «مثلی» اصطلاحی است که برای چیزهایی استفاده میشود که میتوانند با چیزهایی دقیقاً با همان نوع خودش مبادله شوند. دلار ایالات متحده مثلی است، زیرا شما و یکی از دوستانت میتوانید با یک اسکناس ۱دلاری مبادله کنید، و هرکدامتان هم قدرت خرید مشابهی داشته باشید. بیشتر رمزارزها هم مثلیاند- یک بیتکوین یک بیتکوین است، و واقعاً مهم نیست کدام بیتکوین را داشته باشی.
ولی بیشتر اشیاء در دنیای فیزیکی، مثل ماشینها یا خانهها، غیرمثلیاند- که یعنی ویژگیهای منحصربهفردی دارند و نمیتوانید آنها را با چیزهایی مثل خودشان مبادله کنید (شاید بخواهید هوندا سیویک ۲۰۲۰ خودتان را با یک هوندا سیویک ۲۰۲۰ دیگر معاوضه کنید ولی این دو ماشین دقیقاً شبیه هم نیستند و میخواهید بدانید ماشین دیگر قبل از اینکه برای مبادله توافق کردهاید، چه شرایطی داشته).
وقتی از رمزارز حرف میزنیم، ژتونها (رمزها) واحدهای ارزشی هستند که در یک بلاکچین ذخیره شدهاند. رمزارزهایی مثل بیتکوین، اتر و دوجکوین ژتون هستند، ولی همه ژتونها قرار نیست بهعنوان پول استفاده شوند. ژتونها میتوانند به اقلام محسوس الصاق شوند- برای مثال، نایکی در حال تجربه ژتونهای رمزارزی است که به مالکیت کفشهای فیزیکی مرتبط میشوند- ولی میتوانند نماینده اقلام نامحسوس هم باشند، مثل دسترسی به اتاق گفتگوی یا فضای ذخیرهای روی سرورهای ابری (cloud server).
پس رمزهای غیرمثلی یکجورهایی مثل رمزارزها هستند، با این فرق که ویژگیهای منحصربهفردی دارند و ضرورتاً بهعنوان پول استفاده نمیشوند. چرا اینقدر مهم است؟
خب، تا همین اواخر، اقلام غیرمثلی واقعاً روی اینترنت وجود نداشتند. اینترنت ضرورتاً مثل ماشین کپی غولپیکری کار میکند- هر فایل دیجیتالی میتواند بهتعداد بینهایت کپی شود، و هر کپی دقیقاً مثل نسخه اولیه است. ویژگی اینترنت در کپیکردن بینهایت برای فراوانکردن اشیاء دیجیتال عالی بود. ولی برای کمیابکردنشان وحشتناک بود. اگر شما هنرمندی بودید که میخواست فقط ۱۰۰ «نسخه اول» اثر هنری دیجیتالتان را بسازید، یا ورزشکاری حرفهای بودید که میخواست کارتهای ورزشی خود به طرفدارانتان بفروشید (و این کارتها بههمان روش کارتهای حرفه فیزیکی ارزش حفظ خود را داشته باشند)، گزینههای زیادی نداشتید.
چندسال پیش، مردم متوجه شدند که بلاکچینها را (پایگاههای داده غیرمتمرکز و بهاشتراک گذاشتهشده که به بیتکوین و سایر رمزارزها قدرت داد) میتوان برای ایجاد فایلهای دیجیتال غیرقابلکپی و منحصربهفرد استفاده کرد. و چون این فایلها ورودیهایی روی پایگاه دادههایی عمومی بودند، هرکسی میتوانست تحقیق کند که مالکش کیست یا وقتی دستبهدست میشدند، آنها را ردیابی کند. این درک منجر به ایجاد انافتیها شد.
ولی آیا انافتیها همان فایلهای جیپیجی نیستند که میتوان آنها را با کلیکراست و ذخیره روی کامپیوتر کپی کرد؟ این مشکل کپی فایل چگونه حل میشود؟
درست است. انافتیها کپیکردن از روی فایلهای جیپیجی را غیرممکن نمیکنند. ولی ایجاد دارایی دیجیتال غیرقابلکپی را که به یک جیپیجی پیوند داده میشود ممکن میکند، که میتوان برای علامتگذاشتن روی نسخه خاصی از جیپیجی بهعنوان یک فایل «واقعی» استفاده شوند. اگر این به شما کمک میکند، میتوانید به انافتی بهعنوان گواهی صحتی فکر کنید که با خریدن یک مجسمه گرانقیمت میتوانید داشته باشید. از روی این مجسمه ممکن است کپیبرداری شود یا تقلبیاش ساخته شود- یا یکنفر میتواند بهزور وارد خانهتان شود و آن را بدزدد- ولی چون گواهی صحت آن را دارید، میتوانید ثابت کنید شما مالک نسخه اصلی هستید.
یواشیواش دارم میفهمم. پس انافتیها اساساً روشی برای ادعای مالکیت فایلهای دیجیتالند؟
بله. که ممکن است است خیلی چیز بزرگی نباشد (و شاید معلوم هم شود که نیست!). ولی کسانی که سراغ انافتیها رفتهاند فکر میکنند که این ایده که میتوانید ادعای مالکیت فایلهای دیجیتال را داشته باشید اساساً تصوری مهم است. بحث آنها این است که کمیابی چیزی است که به اشیای زیادی در دنیای آفلاین ارزش میدهد. و به عقیده آنها آوردن این ویژگی به اینترنت از طریق انافتیها یک بازار کاملاً جدید را برای اقلام دیجیتال کمیاب باز میکند.
میتوانم بفهمم چرا انافتیها تکنولوژی جالبی دارند. ولی چرا باید یکنفر میلیونها دلار برای یکی از اینها خرج کند؟ شما دستکم میتوانید ماشین مجللی سوار شوید یا تابلویی از پیکاسو را بخرید و روی دیوار خانهتان آویزان کنید- ولی نمیتوانید سوار یک فایل جیپیجی شوید.
این درست است که بیشتر انافتیها ارزشمند نیستند زیرا مفیدند. و در بالاترین بخش این بازار- مثل Bored Ape Yacht Club یا مجموعههای انافتی که توسط حراجی ساتبایز به میلیونها دلار به حراج گذاشته میشوند- مقدار زیادی از این ارزش منجر به حقوق لافزنی و گمانهزنی میشود.
ولی یکی از دفاعیههایی که درباره انافتیها از افرادی که در این صنعتند شنیدهام- یا دستکم توضیحی برای محبوبیتشان- این است که انافتیها در بیمصرفیشان منحصربهفرد نیستند. مردم همیشه برای اشیایی بدون ارزشهای عملی پول خرج میکنند- شاید برای اینکه حس خوبی داشته باشند، شاید برای بهرخ کشیدن آنها به دوستانشان، شاید برای خبردادن عضویتشان در گروهی. برخی اشیایی که ما میخریم محسوسند (لباسهای مارک، جواهرات گران) و برخی هم اشیاء دیجیتالند (لباسهای بازیهای ویدیویی یا اسامی کاربری کوتاه برای اینستاگرام). امپراتوریها با فروش اقلام مجلل بیفایده به ثروتمندان بنا شدهاند، و حتی اگر تمام این انافتیها که بهنمایش گذاشته شدهاند کلاس جدیدی از اقلام دیجیتال مجلل باشند، هنوز میتوانند ارزش این را داشته باشند که بهعنوان صنعتی نوظهور جدی گرفته شوند.
و اینهمه میمونها و پنگوئنهای کارتونی که میبینم افراد رمزارزباز بهعنوان آواتارهای توییترشان استفاده میکنند، چیست؟
آنها هم همان چیزهایی هستند که انافتیهای عکس پروفایل شناخته میشوند. اساساً، مجموعهای منحصربهفرد هستند ولی بهشکل موضوعی، انافتیهای وابستهاند و در دستههای محدود منتشر میشوند. وقتی این انافتیها منتشر یا بهقولی «ضرب میشوند» به یک شیء دیجیتال قابلگردآوری و کارت عضویت کانونی انحصاری تبدیل میشوند. گروههای انافتی بسیاری اتاقهای گفتگوی خودشان را روی اپلیکیشین پیامرسان دیسکورد دارند و آنجا مالکین با هم وقت گذرانده و با هم صحبت میکنند. برخی پروژههای انافتی اجتماعی حتی مهمانیها و رویدادهای آفلاین برگزار میکنند که فقط باید ثابت کنید صاحب یکی از انافتیهای آنها هستید و وارد شوید.
این انافتیهای اجتماعی خبر از نوعی وضعیت همبستگی درونگروهی میدهد و نشان دادن آنها بهعنوان عکس پروفایل توییتر، برای مالکین چیزی عادی محسوب میشود و آنها را بهعنوان میمون کسل یا گربهای باحال، یا هرچیز دیگری مشخص میکند. و هرکسی که در دنیای رمزارزهاست این را میداند که انافتیهای باارزشترین مجموعهها هرکدامشان یکمیلیون دلار بهفروش میرسند، که بههمین خاطر هم هست میبینید آدمهای مشهوری مثل جی-زی و اسنوپداگ هم انافتیهای خودشان را در توییتر به رخ دیگران میکشند.
ولی انافتیها صرفاً عروسکهای دیجیتالند، مگرنه؟ بیشترشان آخر سر بیارزش نمیشوند؟
این سؤال یکمیلیون دلاری است (یا، دقیقتر باشیم، ۴۰میلیارد دلاری، که اندازه تخمینی بازار انافتی است). این امکان وجود دارد که حق با افرادی باشد که روی انافتی سرمایهگذاری میکنند- که ما در مسیر خرید و فروش اقلام دیجیتال نوک انقلابی قرار گرفتهایم، و انافتیها اولیه یکروز بهاندازه آثار پیکاسو و مونه باارزش خواهند شد.
ولی بازار ظاهراً اینروزها با سقوط ارزش تراکنشها و حراجهای لغوشده انافتیهایی گران، در حال رسیدن به رخوتی است. حتی برخی از حامیان متعصب انافتی نگرانند که بازار بیش از حد اشباع شود. گری واینرچاک، بازاریاب آنلاین و یکی از غولهای انافتی اخیراً پیشبینی کرده بود که ۹۸درصد انافتیها پول از دست میدهند.
۹۸درصد!
بله. انافتی مسئله بحثبرانگیزی است، حتی درون خود جامعه رمزارزها. برخی از سرمایهگذاران به آنها نزدیک هم نمیشوند، در حالی که سایرین با آن مثل قمارهای گمانهزن رفتار میکنند یا فقط و فقط برای خوشبودن آنها را میخرند. و درون دنیای انافتی، امروز تمرکز روزافزونی روی «سودمندی» است – اساساً جمعکردن چیزهای دیگر با خرید یک انافتی (مثل بلیت کنسرت، امضاهای یادبود یا دسترسی اولیه به محصولات آینده) که حتی اگر ارزش انافتی به صفر رسید، تضمین شود که چیز باارزشی در آن وجود دارد.
هنوز کمی مرموز است. در انافتیها هم کلاهبرداری زیاد است؟ پولشویی چطور؟
در انافتیها هم هزاران هزار کلاهبرداری وجود دارد. بهش میگویند «قالی را از زیر پا کشیدن»، که وقتی است که یک توسعهدهنده رمزارز ناگهان پروژه را رها کرده و با پول خریداران فرار میکند. تجربه رایجی است. چندین پروژه بزرگ بعداً مشخص شد که قالیکشی است- ازجمله Evolved Apes، که برنامه انافتی است که خالقش با ۲.۷میلیون دلار غیب شد.
بهعلاوه، پروژههای بسیاری با الگویی که «لیست سفید» نامیده میشود، به فساد کشیده شدهاند؛ اینگونه که از افراد مشخصی دعوت میشود تا انافتیشان را پیش از اینکه بهشکل عمومی منتشر شود، از آنها بخرند. لیست سفید یعنی سود زیادی به جیب خودیهایی میرود که روابط خوبی دارند و انافتیشان را با تخفیف خریده وقتی منتشر شد با قیمت بیشتری میفروشند. مطالعهای توسط چینآنالایسیس نشان داد که کاربران فهرست سفید که انافتیهای خود را دوباره فروختهاند، سود ۷۵درصدی کردهاند، در حالی که سود کاربرانی که در لیست سفید نبودهاند، ۲۰درصد بوده.
پولشویی، تجارتشویی (wash trading) – طرحی که شامل خرید چیزی از خودتان میشود تا ارزش دریافتیاش بالا برود- و دیگر الگوهای مشکوک در بازار انافتی هم اتفاق میافتد. مشخص نیست هر چندوقت یکبار، ولی آنقدر ریسکی آنقدر بزرگ است که قانونگذاران مالی در چندین کشور، ازجمله چین، درباره استفاده بالقوه از انافتیها و دیگر داراییهای رمزارز برای پولشویی هشدار دادهاند.
البته، یک طرفدار انافتی ممکن است این بحث را مطرح کند که کلاهبرداری و پولشویی در اقتصادهای باقاعده هم اتفاق میافتند (برای مثال بازار سنتی هنر پر از پولشویی است). در رمزارز احتمالاً چنین چیزی سادهتر است.
یک دقیقه بیا دوباره مرور کنیم، چون هنوز درباره انافتی و کارکردش سؤال دارم. من یکرشته توییت دیدم که انافتی را با هدیههایی مثل «سندزدن یک ستاره در آسمان برای کسی که دوستش دارید» مقایسه کرده بود که تنها چیزی که دستتان را میگیرد ورود اسمتان در پایگاه دادههایی بود که میگفت ستارهای به اسمتان زده شده- حتی هیچ ادعای رسمیای هم درباره خود ستاره نمیشد کرد. آیا انافتیها واقعاً شامل قانون مالکیت میشوند یا فقط حقوق استفاده را به شما میدهند؟
نه ضرورتاً. در بسیاری از حراجهای انافتی، چیزی که دست خریدار را میگیرد صرفاً ورود منحصربهفرد در پایگاه دادههای بلاکچین است که آنها را بهعنوان مالک جنسی دیجیتال تأیید میکند- خود ژتون، نه چیزی که ژتون نشاندهندهاش است. برای مثال، شخصی که انافاتی گربه Nyan مشهور را خرید، اصلاً صاحب کپیرایت تصویر گربه نیان، یا صاحب امتیاز ساخت آثار هنری دیگری از روی آن نیست. کریس تورس، خالق آن، این حقوق را برای خود حفظ کرده. تنها چیزی که گیر این خریدار انافتی آمد نسخهای «رسمی» از تصویر بود که بهشکل رمزارزی توسط آقای تورس امضا شده بود.
خالقین انافتی میتوانند انتخاب کنند که حقوق اضافهای را هم در حراجهای انافتی وارد کنند. ولی نباید این کار را بکنند. و در حال حاضر جدلهای شدیدی در مورد کپیرایت وجود دارد، مثل طرح دعوایی که میراماکس علیه کوئنتین تارانتینو مطرح کرده. سال گذشته، آقای تارانتینو اعلان کرد که بخشهای منتشرنشدهای از فیلمنامه «داستان عامهپسند» را بهشکل انافتی به حراج میگذارد.
این را هم شنیدهام که خیلی از انافتیها را دزدیدهاند. درست است؟
بله، طی ماههای اخیر، با افزایش قیمت انافتیهای مشهور، چندین فقره سرقت انافتی داشتهایم. سارقین اخیراً چندین عضو Bored Ape Yacht Club را هدف قرار دادهاند: کارتونهای انافتی آنها از میمونهای خسته اغلب هرکدام با قیمتهای شش یا هفترقمی فروخته میشود. سارقین آنها را گول میزنند و گذرواژههای کیفپولهای رمزارزیشان را میگیرند. و اخیراً هکرها هم ۱.۷میلیون دلار انافتی را از کاربران OpenSea که بزرگترین پلتفرم مبادله انافتی است سرقت کردهاند.
نوع دیگری از سرقت هم رایج است – نوعی که شامل خلق انافتیهایی از چیزهای کپیرایتدار یا محافظتشده میشود. هنرمندان بسیاری شکایت کردهاند که اثر هنریشان به انافتی تبدیل شده و بدون اجازهشان بهعنوان «نسخههای رسمی» به فروش رفته. و با اینکه بسیاری از پلتفرمها سعی کردهاند روی فروش انافتیهای دزدی سختگیری کنندف برخی از سرقتها احتمالاً با فرض اشتباهات فرضی در بازار اجتنابناپذیرند.
اگر انافتی اینقدر عیب و ایراد دارد پس چرا اینقدر فکر افراد زیادی را به خودش مشغول کرده؟ برداشت خوشبینانهای که من از قلم انداختم، چیست؟
من وقت زیادی را صرف حرفزدن با خالقین و جمعکنندگان انافتی کردهاند و بحثهای حرفهای آنها درباره انافتی عموماً به چند نکته مهم زیر خلاصه میشود.
– اینترنت موجود بسیار متمرکز است و انافتیها میتوانند به غیرمتمرکزشدن آن کمک کنند. در حال حاضر، بیشتر افرادی که در اینترنت کار رسانهای میکنند (هنرمندان، موسیقیدانها، افرادی که بازیهای ویدیویی را معرفی میکنند و غیره) کارشان را روی پلتفرمهای بزرگی مثل اسپاتیفای، یوتیوب و فیسبوک میگذارند. این پلتفرمها برای ایجاد شبکه مخاطبین عالی است ولی برلی پولسازی اصلاً مناسب نیستند. انافتیها برای خالقین این امکان را فراهم میکنند که اشیاء دیجیتال منحصربهفرد را مستقیم به طرفدارانشان بفروشند و مقدار قابلتوجهی از درآمد را برای خودشان نگه دارند. هنرمندی مثل ۳LAU میتواند یک آلبوم انافتی را به طرفدارانش ۳.۶میلیون دلار بفروشد، و پول بسیار بیشتری از چیزی که ارزش یکعمر کار در اسپاتیفای را دارد بهدست بیاورد.
– ما در حال ورود به عصر متاورس هستیم- عصری که در آن بیشتر فعلوانفعالات و تجربیات روزانه ما داخل دنیاهای ژرف دیجیتال رخ میدهد، نه در فضاهای فیزیکی آفلاین. درست مثل بچههای بسیاری که امروزه دلارهای واقعی را برای لباسهای مجازی بازی فورتنایت و زیورآلات رابلاکس خرج میکنند، بزرگترهایی که بیشتر روزشان را در حال کنش و واکنش در فضاهای مجازی سپری میکنند هر نوع اقلام دیجیتالی را برای ارتقای زندگیشان خواهند خرید و بسیاری از این اشیاء شکل انافتیها را به خود خواهند گرفت.
– انافتیها هنوز تکنولوژی جدیدی هستند و ما نمیتوانیم تمام روشهایی را که میتوان از آنها استفاده کرد ببینیم. کمیابی دیجیتال واقعاً تصوری مهم است که اقتصاد کاملاً جدیدی را از اقلام منحصربهفرد دیجیتال بهروی ما باز خواهد کرد و در حالی که باید منتظر شویم و ببینیم چه چیزهایی از این طریق ساخته میشوند، صبور و بیغرض باشیم.
سالها پیش که مردم خوشبین بودند که پلتفرمهایی مثل یوتیوب و توییتر میتوانند کاری کنند که بلاگرها، گیمرها و موسیقیدانها بهشکل آنلاین پول درآورند، درباره این چیزهای «اقتصاد خلاق» زیاد نشنیدیم؟ بازار انافتی، مثل شبکههای اجتماعی، نمیتواند منجر به یکیکردن چند شرکت بزرگ شود؟
قطعاً درست است که پلتفرمهای بزرگی در دنیای انافتی وجود دارد (بزرگترینش OpenSea است که ۱۳.۳میلیارد دلار ارزش دارد). و برخی از طرفداران رمزارز این پلتفرمها را بهخاطر اینکه از نظر رفتاری درگیر این میشوند که ادعاهایشان را درباره تمرکززدایی تضعیف میکنند، نقد کردهاند- مثل تصمیم OpenSea برای از لیست خارجکردن انافتیهای مشخصی که فکر میکردند دزدیاند یا در آنها کلاهبرداری شده. این هم حقیقت دارد که مالکیت انافتی نسبتاً متمرکز است، چراکه تعداد کمی از افراد هستند که اکثریت انافتیهای باارزش را کنترل میکنند. ولی بازاری با مالکیت متمرکز با بازاری که با تکنولوژی متمرکز اداره میشود، فرق میکند. و نیروهای ساختاریای هم وجود دارند که میتوانند با ربودن کنترل بازار انافاتی، کار را برای شرکتهای بزرگ سختتر کنند.
برای تازهکارها، انافتیها دارایی شخصی است، برعکس بیشتر اقلام دیجیتالی که این ویژگی را ندارند. وقتی یک ویدیو را در یوتیوب آپلود میکنید، یوتیوب میزبان آن ویدیو روی سرورهای خود است و بهشکل مؤثری هر تصمیمی مرتبط با آن ویدیو را میگیرد- خواه از دستورالعملهای اجتماعی تخطی کرده باشد، یا واجد شرایط پخش آگهی باشد، خواه الگوریتم یوتیوب آن را پیشنهاد دهد و غیره. ولی انافتیها در کیفپول رمزی مالکان خود زندگی میکنند که یعنی به هیچ پلتفرم خاصی زنجیر نشدهاند و میتوانند بههر روشی که میخواهند از آنها استفاده کنند. ایده همکنشپذیری هم مطرح است. یکی از ویژگیهای انافتیها این است که میتوانند همکنشپذیر ساخته شوند- که یعنی برخلاف خریدن لباسهای بازی فورتنایت که فقط داخل بازی فورتنایت قابلاستفادهاند، بهشکل تئوریک میتوانید انافتیها را با خود از یک محیط مجازی به محیط مجازی دیگری ببرید. شمشیر انافتی که از یک بازی ویدیویی میخرید میتواند در بازی دیگری مورداستفاده قرار گیرد. یا حیوانی کارتونی که بهعنوان انافتی خریدهاید میتواند در اپلیکیشن متاورس واقعیت مجازی آواتار شما باشد. و اگر از دست OpenSea شاکی شدید، میتوانید خیلی ساده انافتیهای خود را (که در کیفپول رمزیتان زندگی میکنند، نه روی سرورهای OpenSea) بردارید و روی پلتفرم دیگری آنها را مبادله کنید. چنین کارهایی در شبکههای اجتماعی رخ نمیدهند. اگر شما کانال یوتیوب داشته باشید، نمیتوانید هروقت که دوست داشتید مشترکین صفحه خود را به تیکتاک منتقل کنید.
راستش، من خودم یک هنرمندم. حالا اگر بخواهم از اجرا بهسمت انافتی بروم چه؟ میتوانم وارد این کار شوم؟
شما درواقع میتوانید از فروش یک لباس کشباف از شرکت آنلاین اتسی (Etsy) بروید سکت فروش انافتی اجناس خودتان در OpenSea، اگرچه هیچ ضمانتی وجود ندارد که با این کار پول بیشتری بهدست بیاورید (و فرصت مهمی هم نیست). هر فایل دیجیتال کمابیش میتواند تبدیل به انافتی شود. تجربه من بهعنوان فروشنده محدود است، ولی برای من اینگونه پیش رفت: ابتدا، از آن کیفپول برای بازکردن حسابی روی فاندیشین (Foundation) استفاده کردم که پلتفرم مبادلهای انافتی است. از طریق این پلتفرم انافتی خودم را ایجاد یا «ضرب» کردم که شامل آپلودکردن فایل به یک سرویس میزبانی غیرمتمرکز و ایجاد داراییای برمبنای بلاکچین میشد. سپس آن را برای فروش فهرستبندی کردم. کل فرایند چند ساعت طول کشید، از اول تا آخر- بدون محاسبه ساعتهای بسیاری که صرف متقاعدکردن رؤسایم کردم که بگویم ایده ترسناکی نیست- اگرچه برای «هزینههای انرژی» برای ضرب انافتی حدوداً ۱۰۰دلار دادم. هزینه انرژی پولی است که کاربر برای درعوض محاسبه انرژی موردنیاز برای پردازش و قانونیکردن تراکنشها روی بلاکچین اتریوم میپردازد.
من سود انافتیها را از نظر تئوری متوجه میشوم. ولی هیچکدام از اینها درواقع اینقدرها هم عمیق نیست، درست است؟ مثلاً هیچکس از انافتیها در بازیهای ویدیویی استفاده نمیکند- فقط آنها را میخرند و امیدوارند قیمتشان بالا برود.
من نمیگویم «هیچکس». بازیهایی هم برمبنای انافتی وجود دارد، مثل Axie Infinity که به بازیکنان اجازه میدهد با بردن در نبردهای درون بازی بااستفاده از شخصیتهای انافتیشان پول واقعی بهدست بیاورند. ولی منطقی است که نتیجهگیری کنیم بیشتر فعالیتهای انافتی اینروزها گمانهزنی است، و اگر نوع دیگری از دارایی دیجیتال بهطور عادی مردم را پولدار کند (یا به آنها اجتماعات جالبی از افراد همسلیقه را برای پیوستن بدهد)، برخی ممکن است دیگر انافتیها را مبادله نکنند و جای آن بروند و آن اقلام را دادوستد کنند. نهایتاً، نکته مهم فروش برای انافتیها این نیست که مبادلات اقلام دیجیتال را ساده و ارزان میکنند (نه، نمیکنند)، یا دائمی و فناناپذیرند (ژتونها ممکن است اینطور باشند، ولی فایلهای دیجیتالی که بهآنها پیوند داده میشوند، نه)، یا حتی نمایندهای برای دارایی هوشمند آینده هستند (ما هنوز برای مذاکرات سنگین برای ستیزههای مربوط به کپیرایت به وکلا نیاز داریم). بلکه نکته این است که آنها به مردم اجازه میدهند اشیاء دیجیتال کمیاب ایجاد و مبادله کنند.
نظرات کاربران
نظرات کاربران