در حالی که آخرین اثر نوری بیلگه جیلان به نام «درخت گلابی وحشی» در سال ۲۰۱۸ اکران شد و توانست فروش خوبی از گیشه بهدست آورد و فیلم «خواب زمستانی» ساختۀ همین کارگردان در سال ۲۰۱۴ جایزۀ ویژۀ هیئت داوران جشنوارهی کن را دریافت کرد، اما هنوز هستند بسیاری از علاقهمندان جیلان و منتقدان که «روزی روزگاری در آناتولی» را شاهکار او قلمداد میکنند؛ شاهکاری که زیبایی قابها و روایت ِگیرای دو اثر بعدی این کارگردان، نتوانسته آنها را به روزی روزگاری در آناتولی برساند. فیلمنامۀ فیلم، بر اساس داستانی از تجربیات یکی از نویسندههای فیلم به نام ارکان کاسان، با همراهی خود جیلان و همسرش ابرو جیلان نوشته شده است. روزی روزگاری در آناتولی محصول سال ۲۰۱۱ سینمای ترکیه است، که بهجرأت میتوان آن را در زمرۀ ده فیلم برتر تاریخ سینمای ترکیه قلمداد کرد. این فیلم موفّق به دریافت جوایزی نظیر بهترین کارگردانی و فیلمبرداری و جایزۀ ویژهی هیئت داوران در جشنوارهی آسیا پاسفیک ۲۰۱۱ و جایزهی ویژۀ هیئت داوران جشنوارۀ کن همان سال شد. اما این درام جنایی مخالفان بسیاری نیز دارد که آن را در حد یک آلبوم عکس زیبا و نه بیشتر، میدانند. کسب امتیاز ۷.۹ از آیاِمدیبی و امتیاز ۹۲ از راتن تومیتوز نشان میدهد که این سخن، کملطفی در حق کارگردان خلاق و ژرفاندیش آن است.
روزی روزگاری در آناتولی، داستان مردانی متشکل از یک متّهم به قتل و همکارش، یک پزشک، یک دادستان، بازپرس و چند افسر پلیس است که بهدنبال اعتراف مرد متهم به قتل به نام کنان راهی دشتهای آناتولی میشوند تا جنازهی مقتول را پیدا کرده و پروندۀ قتل را خاتمه دهند. فیلم که بهاصطلاح درامی پلیسی _جنایی محسوب میشود، بیشتر دربارهی فلسفهی قتل است تا خود قتل و اگر با معیارهای شکلگرفتهی ذهنمان از این ژانر، به تماشای این اثر بنشینیم و انتظار هیجان و دلهره از نوع تثبیتشدهمان را داشته باشیم، نهتنها از فیلم لذت نمیبریم بلکه آنرا درامی خستهکننده و حتّی غیر درام خواهیم یافت. امّا میتوان گفت که شاید تماشای این فیلم ۱۵۷ دقیقهای مناسب همهی افراد نیست و ممکن است برای مخاطبانی که به فیلمهای پرهیجان جریان اصلی عادت دارند، خارج از حوصله باشد. جیلان در این اثرش، با به تصویر کشیدن بی تفاوتیای هولناک، ما را به شگفتی وامیدارد. قرار گرفتن خربزهها کنار جسد در صندوق عقب ماشین یا صحبت از قرص و پروستات در ماشین حامل متّهم به قتل و وقایعی از این دست، علاوه بر تماشای آن بیتفاوتی ترسناک، مایههایی از بطالت و روزمرگی را در خود عیان میسازد. در ابتدا شخصیت اصلی در نظر ما، کنِان، جوان متّهم به قتل میآید، امّا فیلم با تغییر شخصیت اصلی به دکتر کمال ما را همراه داستانهای فرعی با محوریت او میکند.
روزی روزگاری در آناتولی با مرگ یاشار و اعتراف به قتل کنان آغاز شده که ما آن وقایع را در قاب نمیبینیم و با پیشرفت داستان مجدداً با وقایعی مواجه میشویم که خارج از کادر اتّفاق افتاده و در یک جمله میتوان گفت: «فیلم دربارهی وقایع و افراد خارج از کادر است»، یعنی چه کسانی؟ زنان. زنان در حالی که کمترین نقش را در جلوی کادر دوربین روزی روزگاری در آناتولی ایفا میکنند، امّا مهمترین نقش را دارند، فیلم مملو از حضور زنانی است مانند زن یاشار، زن دادستان، زن دکتر و … که حتی خودشان حضور ندارند تا اهمّیتی برای خود بهدست آورند. جمیله؛ دختر زیباروی کدخدا، پررنگترین حضورِ زنان در فیلم را در صحنهای رؤیاگون رقم میزند. او با نوری در دست در دل تاریکی خانه در میان مردان خوابآلود با سینی چای میگردد و مانند فرشتهای هر کدام از آنها را از خواب بیدار میکند. و این حضور کمرنگ زنان در کادر و اهمّیت بسیارشان محصول خلاقیت ویژآ این کارگردان ترک است که آثارش مملو از لحظات شاعرانه چون گردش باد در علفزار، افتادن سیب از درخت و … است. روزی روزگاری در آناتولی با محوریت دیالوگ به لایههای انسانیت پرداخته و ما را درگیر پرسشهایی عمیق از کنشهای انسان میسازد. جیلان در این اثرش نه بهدنبال درست و غلط رخدادها و نه آدمهای درگیر آنهاست، دغدغۀ او، رویکرد این آدمها در مقابل رخداد است.
شاید بهتوان ابهام در برخی جنبههای فیلم را از ایرادات اثر دانست، قاتلی که مشخص نمیشود آیا واقعاً قاتل است یا نه و قتلی که پس از تماشای فیلم هم لایههایی از آن نامشخص باقی میماند اما کاملاً مشخص است که این مسئله با خواست خود کارگردان اتّفاق افتاده و غرض از آن احتمالا جلب توجه مخاطبان به جنبههای دیگر ماجراست. حدود نیمی از داستان در شب و فضای خارجی فیلمبرداری شده و این نکته از دشواریهای ساخت فیلم حکایت میکند. در یکی از شاعرانهترین سکانسهای فیلم با تابش چراغ ماشینها بر علفزار تاریک و وزش نسیمی ملایم، با دکتر کمال آشنا میشویم و رفته رفته، او جایگاه شخصیت محوری را برای ما پیدا میکند. مسئلهی روزمرگی که در جایجای فیلم با آن مواجهیم، هم مورد انتقاد قرار گرفته و هم عنصری برای ادامۀ حیات محسوب شده و صحنۀ پایانی نیز نشانی از ادامۀ زندگی همراه با تمام تلخیها، تکرارها و واقعیتهای گریزناپذیر دارد.
منتشر شده در سایت ایرنا در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۳۹۹
نویسنده: شقایق هاشمزاده
نظرات کاربران
نظرات کاربران